Heart talk پادکست فارسی حرف دل Russell
-
- Comedy
در این پادکست سعی می کنم حرف دلم را بزنم
اول برای آرامش خودم بعد برای جنگ با تنهایی: شاید هم به دل کسی بنشیند
In this podcast I try to talk from my heart
Firstly to feel better Secondly to fight loneliness
And hopefully it reaches other people heart
-
Talks on communism کمونیسم و کامیونیتی قدم بعدی جوامع انسانی بعد از سرمایه داری و فردگرایی
Talks on communism کمونیسم و کامیونیتی قدم بعدی جوامع انسانی بعد از سرمایه داری و فردگرایی
-
مسابقه بی نیازی
مسابقهی بی نیازی!
یک مسابقهای بین من و دنیا در جریان است. اسمش را گذاشتم مسابقهی بی نیازی. در این مسابقه هر کسی که بی نیاز تر باشد برنده است. یعنی هر کسی که کمترین نیاز را به طرف مقابل داشته باشد مقام اول بی نیازی را از آن خود میکند.
شاید مدتی در این مسابقه شرکت کرده بودم اما دیگر اعلام باخت قطعی خودم را به اطلاع عموم میرسانم.
اینجا باید اعلام کنم من به تمام مردم دنیا نیازمندم.
داشتم با خودم فکر میکردم که حرفی دارم یا نه؟
نیاز دارم حرف بزنم یا نه؟
که درون ذهنم وارد این مسابقهی بی نیازی شدم.
برای پاسخ به سوالات بالا طبق معمول باید همیشه مبدأ مختصات را با دقت ببینید.
حتماً تا الان میدانید که مبدأ مختصات زندگی من مرگ است! مبدأ مختصات یعنی آن نقطهی ثابت و محکم و قابل اتکا.
وقتی به مرگ فکر میکنم جواب سوال کمی روشن میشود. من حتماً به تمام آدمها نیاز دارم. با مرگ من تمام آدمها هم برای من تمام میشوند پس فرصت کوتاه است.
حتماً قبل از رسیدن به مبدأ مختصات باید اعلام کنم من به همهی شما نیاز دارم. من مسابقات بی نیازی را از همین الان باخته اعلام میکنم.
من نیاز دارم که بنویسم.
نیاز دارم جایی بنویسم که زندگی رنج نیست.
زندگی جدایی نیست!
زندگی چیزی جز یک ارادهی چند ساله نیست. زندگی سفری از نیستی به نیستی است.
این وسط یک ارادهی مختصری داریم!
من نیاز دارم این وسط به همه بگویم که آهای مردم دنیا! من به تمام شما نیاز دارم!
من نیاز دارم که تمام گمراهی بشر را فریاد بزنم!
بگویم زندگی فقط اراده کردن برای عشق است و بس!
اراده برای یکی شدن!
یکی شدن همهی ما!
یکی شدن همهی ما با آن وجود بزرگ نانوشتنی!
او چند سال از زبان ما حرف میزند!
با چشم ما میبیند!
با دست ما مینویسد!
و با عشق ورزیدن ما به خودش سرشار میشود!
همین!
نیاز داشتم این را بنویسم!
ممنون که هستید! ****. برای خواندن تمام مطالب به لینک زیر مراجعه نمایید. https://www.unwritable.net/2022/11/blog-post_10.html?m=1 -
عدالت و قربانیJustice and victim identity
عدالت و حس قربانی!
***
عدالت؛ اصلی از اصول دین در شیعه است. به شخصه شیعه را پیشرفته تر از سنت میدانم. شیعه نسخهای مترقی تر از اسلام را عرضه کرد.
سالها پیش ناگهان پی بردم عدالت در جهان وجود دارد. همان موقع فهمیدم اگر حتی بدون یقین باور کنیم که عدالت وجود دارد زندگی بهتر و راحتتری خواهیم داشت.
این حس وجود عدالت بعدها در زمانهای مختلف تثبیت شد و بعد از وارد شدن به مراقبه تقریباً تبدیل به یقین شد.
مبحث عدالت آنقدر پیچیده است که برای خود من توضیح دادنش سخت است. فقط میدانم هست!
از نظر منطق اصلا نمیتوان اصل عدالت را توضیح داد.
بحث کارما و تناسخ عدالت را قابل فهم تر میکند.
اما حس عمیقی به من میگوید عدالت در تمام جهان بدون کمترین کاستی در جریان است.
وقتی کسی از زاویهی ذهن و در بعد زمان نگاه کند عدالتی درکار نیست.
موضوع مهم دیگر در درک عدالت، شناختن حالتی است که ما به عدالت قائل نباشیم.
کسی که دنیا را جای ناعادلانه ای بداند در ذهن خودش دودستگی ظالم و مظلوم درست میکند.
چنین شخصی این مفهوم ذهنی را برای ساختن ایگو یا نفس خودش استفاده میکند.
او برای برتر دانستن خودش در اعماق ذهن خودش را مظلوم میداند و خودش را با مظلومان تاریخ همزاد میبیند. این نوعی برتر دانستن خودش نسبت به ظالمان است. و توجیهی برای انجام اعمال غیرانسانی.
او مسولیت حال بد خودش را به گردن ظلم جاری در جهان میاندازد. و در یک کلام مسولیت قبول نمیکند.
او فقط در ذهن خود در جایگاهی بالاتر از ظالمان مینشیند و نهایتِ کارش، شکایت مداوم است.
چنین شخصی فرسنگ ها با پذیرش و تسلیم فاصله دارد. او نظم جهان را نمیپذیرد. او در ذهن خودش جهانی بهتر از جهان موجود میخواهد بسازد.
در نوشتههای قبلی رابطهی عدالت و پذیرش هست.
https://www.unwritable.net/search?q=عدالت&m=1
مفهوم عدالت با مفهوم لحظه ارتباط دارد. هر لحظه اگر با عدالت و بدون انباشت سانکارا یا ایجاد کارما اگر زندگی کنیم ظلمی هم ایجاد نمیشود.
پس عدالتی بی نقص در هر لحظه در تمام جهان برقرار است.
این دانش باعث میشود در پذیرش و تسلیم باشیم و مسولیت لحظه را بپذیریم!
عیسی وقتی به صلیب کشیده شد نه حس قربانی داشت نه بی عدالتی!
او در پذیرش و تسلیم باقی ماند و این معجزهی او تا به امروز ادامه دارد.
او نه تنها نمرد بلکه اوج انسانیت را به همه نشان داد. همینطور حلاج یا حتی حسین!
https://www.unwritable.net
Translation available in the link above 👆
Other links
https://linktr.ee/Rshahrad -
مشاهده؛ راه عبور از بدن! *** Observing the body; the main way out of it, Talk in Persian
مشاهده؛ راه عبور از بدن!
***
Observing the body; the main way out of it, Talk in Persian
این عنوان قرار بود تبدیل به نوشتهای بشود. تصمیم بر این گرفتم که این بار شکل مطلب را عوض کنم و به صورت صوتی حرفها را بزنم.
امیدوارم با همدیگر بتوانیم از ظاهر و شکل بدن عبور کنیم و پیام را دریافت کنیم و از بدن عبور کنیم.
فایل صوتی به طول حدود دوازده دقیقه است. -
ناگفتنی های ۱- آیا من بدن هستم؟ پول؟ آرامش! Am I my body? Money! What gives us peace?
بعداز نانوشتنی این بار رسیدیم به ناگفتنی
Unwritable.net
یک سری سوال که از خودمان بپرسیم -
گفتگو با نیما از داخل یک کامیونیتی؛ نیاز انسان به کامیونیتی؛ کامیونیتی چیست؟ چه محورهایی دارد؟ What is a community? in Persian
در این اپیزود با نیما که تجربه ی زندگی در کامیونیتی رو داره در مورد انواع کامیونیتی و محورها و تاریخچه ی کامیونیتی صحبت میکنیم.