273 episodes

حسين عباسي هستم
در اينجا متون قديمي مان را مي خوانم و در آنها كند و كاو مي كنم.
با ايميل زير مي توانيد با من تماس بگيريد:
irpdonline@gmail.com
. این قطعات و برخی قطعات دیگر را در كانال تلگرام من به آدرس زير بيابيد.
https://t.me/kateebehha

كتيب‪ه‬ Hossein Abbasi

    • Arts

حسين عباسي هستم
در اينجا متون قديمي مان را مي خوانم و در آنها كند و كاو مي كنم.
با ايميل زير مي توانيد با من تماس بگيريد:
irpdonline@gmail.com
. این قطعات و برخی قطعات دیگر را در كانال تلگرام من به آدرس زير بيابيد.
https://t.me/kateebehha

    فارس نامه- قطعۀ دوم

    فارس نامه- قطعۀ دوم

    نویسنده از قول اصحاب تواریخ، از جمله طبری، می گوید که شاهان فُرس (که معنی آن را "پارسایان" می داند) چهار طبقه بوده اند: پیشدادیان، کیانیان، اشغانیان، و ساسانیان. پیش از اشکانیان هم برای مدت کوتاهی اسکندر و جانشینان او حکومت کرده اند.
    روایت او به آنچه در تاریخ طبری آمده است نزدیک است.
    در این قطعه اسامی شاهان پیشدادی و کیانی ذکر می شود که به دارا ختم می شود.

    داستان داراب نامه در مورد پدر این دارا است که مادرش، همای، که در اینجا اسم او خمانی آورده شده، برای مدتی طولانی شاه ایران بوده است.

    نویسنده کیومرث را شاه اول می داند و می گوید پارسیان او را معادل آدم می دانند. هوشنگ که طبق روایات فارسی شاه اول است، در اینجا نوۀ سیامک و سیامک نوۀ کیومرث معرفی می شود. همچنین ضحاک را شوهر خواهر جمشید و از اعراب می داند که نسبش به "تاز" نوۀ سیامک می رسد.

    برخی از این شاهان را به پیامبران ادیان ابراهیمی هم مرتبط می داند.

    • 22 min
    داراب نامه- قطعۀ هجدهم

    داراب نامه- قطعۀ هجدهم

    داراب و طمروسیه در جزیرۀ آدم خواران در بند هستند . به فرمان شاه زنگیان، خواریق، داراب را به لب دریا می برند. او مست خواب است. شب هنگام، زن خواریق در نهان از کاخ به نزد داراب می رود و چون نمی تواند او را هوشیار کند همانجا در کنار او می خوابد. داراب بیدار می شود و گمان می برد که دیوی در کنارش خفته است. او را در دریا می اندازد و ماهی ای او را فرو می برد.

    خواریق با کمک "چاهی از طلسم جمشید" می فهمد که چه اتفاقی افتاده است. فرمان می دهد که داراب و طمروسیه را در "چاه فراموشان" بیفکنند. به حکم خدای و با کمک یک گاو دریایی از این چاه بیرون می آیند و در چشمۀ عافیت تن می شوند و سالم می شوند و با کمک زاهدی سوار بر قایقی فرار می کنند.

    در دریا پیری یهودی و دو پسرش آنها را نجات می دهند ولی چون طوفان می شود قصد جان آنها را می کنند. داراب آنها را به دریا می اندازد.

    به جزیره ای می رسند که طمروسیه می گوید از آن طنبلوس، برادر قنطرش است و می گوید پیش از آنکه او در رسد باید از آن جزیره فرار کنند.

    • 23 min
    فارس نامه- قطعۀ یکم

    فارس نامه- قطعۀ یکم

    فارس نامه کتابی است به زبان فارسی که توسط ابن بلخی (نام او در همه جا به همین صورت ذکر شده) در زمان سلطنت محمد بن ملکشاه سلجوقی، هفتمین پادشاه سلجوقیان (سلطنت: 498 تا 511 هجری، 1105 تا 1118 میلادی) نوشته شده است. پدربزگ او در زمان برکیارق به عنوان مستوفی (مامور مالیات) به فارس فرستاده می شود و ابن بلخی با او به فارس می رود و به واسطۀ شغل پدربزرگش با فارس و مردمش و شرایط آب و هوا و تولیداتش آشنا می شود.

    محمد بن ملکشاه از او می خواهد تا کتابی بنویسد و شرایط فارس را برای او شرح دهد.

    متن کتاب فارسی است، کمی پیچیده تر از متن های فارسی قرون پیشتر مانند تاریخ بیهقی و تاریخ سیستان است. ولی آنچه بسیار متفاوت است استفاده از انواع القاب و عناوین برای پادشاهان است. پنج خط عنوان و لقب در پس و پیش اسم محمد بن ملکشاه می آورد. چیزی که در کتب پیشین دیده نمی شد، (بجز در انتهای تاریخ سیستان در بخشی که بعداً در روزگار سلجوقیان به آن کتاب افزوده شد.)

    نویسنده در کرامات فارس متوسل به حدیث نبوی می شود، امری که در تاریخ بخارا و تاریخ سیستان هم دیده می شود. در مورد کرامات فارسیان هم سخن سرایی می کند و برتری آنها را با ذکر آیاتی از قرآن اثبات می کند.

    • 24 min
    داراب نامه- قطعۀ هفدهم

    داراب نامه- قطعۀ هفدهم

    داراب و طمروسیه و بازرگان به دربار سنکرون می روند تا کمانی که از اسفندیار در کوشک او است و کسی نتوانسته است آن را بکشد، آزمون کنند. داراب سه بار کمان را می کشد و از مرگ می رهد و به جای دختر سنکرون چهل تیر که از سام نریمان مانده است می گیرد. همه به سرعت در دریا به راه می افتند.

    سنکرون که می فهمد او داراب بوده است گروهی را به دنبال او می فرستد ولی داراب با تیری فرمانده آنها را می کشد.

    کشتی راه گم می کند و به جزیره ای می افتد که پادشاهی به نام خواریق با سی هزار مرد آدم خوار در آنند. پادشاه مجلس می آراید و شراب می گرداند تا همه را مست کند. به اشارۀ او یکی یکی غلامان و کنیزان بازرگان را می برند و بریان می کنند و می خورند.

    زن خواریق، "زنی سیاه تر از پر زاغ، بالایی چون چنار نیم سوخته، و ..." به مجلس می آید تا این کشتی نشینان را ببیند. در این میان خواریق بصد هزار دل عاشق طمروسیه می شود. فرمان می دهد که بازرگان را به زندان برند و داراب را به لب دریا. طمروسیه را هم داروی بیهوشی می دهند تا وقتی خواریق مست شد به نزد او برود.

    • 21 min
    تاریخ سیستان- قطعۀ چهل و یکم- پایان کتاب

    تاریخ سیستان- قطعۀ چهل و یکم- پایان کتاب

    در این قطعۀ انتهایی کتاب، راوی شرح رقابت و درگیریهای ملک نصیرالدین و پسرش شاه رکن الدین محمود را روایت می کند. می گوید که "به جهت جمعی از عشایر و قبایل مادر، در میان او و پدر آزاری ظاهر گشت."

    رکن الدین در مناطق پیرامونی می گشت و گاهی هم به سیستان حمله می کرد. یک بار پدرش امارت را به او سپرد و خود به کناری نشست. ولی پشیمان شد و باز درگیری از سر گرفت.

    در نهایت قرار شد که رود هیرمند مرزی باشد میان سرزمینهای این دو. رکن الدین منطقۀ نیه (ظاهراً نهبندان کنونی) را مقر خود قرار داد و به آبادانی آن پرداخت.

    بعد از مرگ پدر، میان رکن الدین و برادرش که به جای پدر نشسته بود، جنگ و نزاع بر خاست. پس از مدتی هر دو به عهدی که رکن الدین با پدر بسته بود بازگشتند.

    این بخش از کتاب هشت سال پس از این قرار میان برادران نوشته شده است چرا که در انتها گفته می شود که "برین قرار مدت هشت سال بگذشت و این ساعت همچنین مقرر می دارند و فرزندان با هم مواصلت کردند و به یک بار مقاومت و معاندت از میان برگرفتند و با هم می گذرانند تا به آخر عمر"!

    • 23 min
    تاریخ سیستان- قطعۀ چهلم

    تاریخ سیستان- قطعۀ چهلم

    این قطعه وقایع سالهای 661 تا 695 را در بر می گیرد که دوران حکمرانی ملک نصیر الدین است که در سالهای 657 تا 659 در دربار هولاکو خدمت می کرده است.
    نصیر الدین با فرمان امارت به سیستان باز می گردد و سالها در این مناطق حکمرانی می کند. بارها با حاکمان مناطق پیرامون و برخی امرای مغول جنگ می کند.
    از عناوینی که نویسنده برای این حاکم استفاده می کند، مانند "خلد الله ملکه" چنین بر می آید که نویسنده در همان زمان می زیسته است. البته می دانیم که نویسندۀ قسمت آخر تاریخ سیستان همان نویسندۀ بخشهای ابتدایی نیست. تغییر زبان و بخصوص عناوین به کار رفته برای امرا و حاکمان هم مشهود است.

    در این قطعه به کرات ذکر می شود که این امیر دست به آباد کردن مناطقی که با حملۀ مغول ویران شده بود، زده است، از جمله آباد کردن جویهای آب برای رساندن آب به مناطق کشاورزی و ساخت قلعه ها و حصارها.

    • 26 min

Top Podcasts In Arts

Първа страница
Темз и Антон
Бързи Книги - Аудиорезюмета на книги
Ecom Media Ltd.
Говори артистът
Маргарита Доровска и Росина Пенчева
Read Me Romance
Read Me Romance
The Book Review
The New York Times
Table Manners with Jessie and Lennie Ware
Jessie Ware