خصوصی - Khosousi Khosousi
-
- Arts
مرجع موسیقی سنتی و اصیل ایرانی
http://khosousi.com
-
Taknavâzân 739 - Shur - Sâremi & Dârougheh
تکنوازان برنامهی شمارهی ۷۳۹ – منصور صارمی و کامران داروغهشور
-
Tarhi No - Mohammadreza Lotfi
طرحی نواجرای خصوصی در کاروانسرای قصر بهرام گرمسار از شهرهای استان سمنان(شب دوم)۱۶ مهرماه سال ۱۳۸۹ – نوا
-
Be Yade Khaledi - Various Artists
به یاد خالدی - اجرای خصوصی علی تجویدی، پرویز یاحقی، همایون خرم، فرهنگ شریف و جهانشاه برومنداجرای خصوصی ۲۶ اسفند ۷۷ در منزل جهانشاه برومندتنبک: سعید رودباری
-
Ghayegh Shekasteh - Mohammadreza Lotfi
قایقْ شکسته - اجرای خصوصی محمدرضا لطفی و احمد مستنبطاجرای خصوصی در کاروانسرای قصر بهرام گرمسار از شهرهای استان سمنان۱۵ مهرماه سال ۱۳۸۹ - بیات ترکغمش در نهانخانهٔ دل نشیندبه نازی که لیلی به محمل نشیندبهنازم به بزم محبّت که آنجاگدایی به شاهی مقابل نشیند*************فریاد از آن نرگس مستی که تو داریآه از دل بیگانه پرستی که تو داریترسم که یکی زاهل وفا زنده نمانددر کشتن این طایفه دستی که تو داری*************من چهره ام گرفته،من قایقم نشسته به خشکی.با قایقم نشسته به خشکی،فریاد می زنم.*************همه شب نالم چون نیکه غمی دارم ، که غمی دارمدل و جان بردی از مانشدی یارم ، نشدی یارمبا ما بودی ، بی ما رفتیچو بوی گل به کجا رفتی؟تنها ماندم ، تنها رفتیچو کاروان رود ، فغانم از زمین بر آسمان رود ، دور از یارم ، خون می بارمفتادم از پا ، به ناتوانی ، اسیر عشقم ، چنان که دانیرهایی از غم ، نمیتوانم ، تو چاره ای کن ، که میتوانیگر ز دل برآرم آهیآتش از دلم ریزدچون ستاره از مژگانماشک آتشین ریزدچو کاروان رود ، فغانم از زمین بر آسمان رود ، دور از یارم ، خون می بارمنه حریفی تا با او غم دل گویمنه امیدی در خاطر، که تو را جویمای شادی جان ، سرو روان ، کز بر ما رفتیاز محفل ما ، چون دل ما سوی کجا رفتی ، تنها ماندم ، تنها رفتیبه کجایی غمگسار من ، فغان زار من بشنو و بازآ، بازآاز صبا حکایتی ز روزگار من بشنو و بازآ ، بازآ سوی رهیچون روشنی، از دیده ما رفتیبا خاطره باد صبا رفتیتنها ماندمتنها رفتی
-
NourBakhsh - Davood Azad
نوربخش - داود آزاد و دراویش خانقاه نعمتاللهیآلبومی منتشر نشده و اجرا شده در خانقاه نعمتاللهیاز من جدا مشو که توام نورِ دیدهایمحبوبِ جان و مونسِ قلبِ رمیدهایاز دامنِ تو دست ندارند عاشقانپیراهنِ صبوریِ ایشان دریدهایاز چشمِ بختِ خویش مبادت گزند از آنکدر دلبری به غایتِ خوبی رسیدهایمَنعم کُنی ز عشقِ وی ای مفتیِ زمان!معذور دارمت که تو او را ندیدهایآن سرزنش که کرد تو را دوست حافظابیش از گلیمِ خویش مگر پا کشیدهایحافظبا خدا هرکه آشنا باشدفارغ از یادِ ماسوی باشدهرکه بیمارِ او شود، دانددردِ او را خدا دوا باشدخودپرستی خداپرستی نیستاین حقیقت بیانِ ما باشدنیست میباش تا که هست شویهستِ مطلق، عیان، خدا باشدقطره خود را ندید دریا شداین بقا بوَد، آن فنا باشداختلافی میانِ رندان نیستهرکه شد رند باصفا باشد«نوربخشِ» تمامِ خلق یکیستآینه گر هزارها باشدجواد نوربخشبمیرید بمیرید در این عشق بمیریددر این عشق چو مردید همه روح پذیریدبمیرید بمیرید وزین مرگ مترسیدکز این خاک برآیید سماوات بگیریدبمیرید بمیرید وزین نفْس ببُرّیدکه این نفس چو بندست و شما چو اسیریدیکی تیشه بگیرید پیِ حفرهی زندانچو زندان بشکستید همه شاه و امیریدبمیرید بمیرید به پیشِ آن شهِ زیبابرِ شاه چو مُردید همه شاه و شهیریدبمیرید بمیرید وزین ابر برآییدچو زین ابر برآیید همه بدرِ منیریدخموشید خموشید خموشی دمِ مرگستهم از زندگیست اینک ز خاموش نفیریدمولانابیعشق جهان بلاست یکسرناکامی و ابتلاست یکسرهرکس که به عشق آشنا نیستبیگانه به چشمِ ماست یکسرعشق است اساسِ آفرینشهرچیز از آن بهپاست یکسرهر دل که نسوزد از غمِ عشقجایِ هوس و هواست یکسرگر اهلِ دلی به عشق رو کنناسوختهدل بلاست یکسرعمری دلِ «نوربخش» با عشقآسوده ز ماسویست یکسرجواد نوربخشباطن و ظاهرم تویی، من نه منم نه من منمغایب و حاضرم تویی، من نه منم نه من منمخلق نمود و بود تو، من عدم و وجود توعینِ مظاهرم تویی، من نه منم نه من منمسایه و روشنم تویی، گل تو و گلشنم توییمنظر و ناظرم تویی، من نه منم نه من منمنیستی از تو هست شد، عالمی از تو مست شدباده و ساغرم تویی، من نه منم نه من منمقهرِ منی و الفتم، نورِ منی و ظلمتممؤمن و کافرم تویی، من نه منم نه من منمدر سرِ من هوایِ تو، خلوتِ دل سرایِ توشاهد و ساغرم تویی، من نه منم نه من منمای تو سُروربخشِ من، مهری و «نوربخشِ» منآیتِ باهرم تویی، من نه منم نه من منمجواد نوربخششکر لله که درِ میکده باز است هنوزدلِ رندانِ جهان، محرمِ راز است هنوزداد بر بادِ فنا آتشِ می هستیِ مادلِ سودا زده در سوز و گداز است هنوزنکند ذوقِ جنون باده پرس
-
Taknavâzân 251 - Mâhur- Yâhaghi, Ebâdi & Malek
تکنوازان برنامهی شمارهی ۲۵۱ – پرویز یاحقی، احمد عبادی و جهانگیر ملکماهور