125 episodes

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد.
غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه.
می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا.
دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که.
_
پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها.
هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم. _
من فرزین رنجبر هستم.

رواق / Ravaq Farzin Ranjbar

    • Health & Fitness
    • 4.9 • 93 Ratings

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد.
غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه.
می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا.
دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که.
_
پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها.
هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم. _
من فرزین رنجبر هستم.

    ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست ۰۱۹

    ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست ۰۱۹

    ای نسيم سحر آرامگه يار کجاست
    منزل آن مه عاشق‌کش عيار کجاست

    شب تار (دراز) است و ره وادی ايمن در پيش
    آتش طور کجا موعد ديدار کجاست

    هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
    در خرابات بگوييد (مپرسید) که هشيار کجاست

    آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
    نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست

    هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
    ما کجاييم و ملامت‌گر بی‌کار کجاست

    بازپرسيد ز گيسوی شکن در شکنش
    کان دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست

    عقل ديوانه شد آن سلسله مشکين کو
    دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست

    ساقی و مطرب و می (باده و مطرب و گل) جمله مهياست ولی
    عيش بی يار مهیا (مهنا) نشود يار کجاست

    حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
    فکر معقول بفرما گل بی‌خار کجاست


    Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

    • 42 min
    ساقیا آمدن عید مبارک بادت ۰۱۸

    ساقیا آمدن عید مبارک بادت ۰۱۸

    ساقيا آمدن عيد مبارک بادت
    وان مواعيد که کردی مرواد از يادت

    در شگفتم که در اين مدت ايام فراق
    برگرفتی ز حريفان (عزیزان) دل و دل می‌دادت

    برسان بندگی دختر رز گو به درآی
    که دم و همت ما کرد ز بند آزادت

    شادی مجلسيان در قدم و مقدم توست
    جای غم باد هر آن دل که نخواهد شادت

    شکر ايزد که ز تاراج خزان رخنه نيافت
    بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت

    چشم بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد
    طالع نامور و دولت مادرزادت

    حافظ از دست مده دولت (صحبت) اين کشتی نوح
    ور نه طوفان حوادث ببرد (بکند) بنيادت


    Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

    • 42 min
    سینه‌ام زآتش دل در غم جانانه بسوخت ۰۱۷

    سینه‌ام زآتش دل در غم جانانه بسوخت ۰۱۷

    سينه‌ام ز آتش دل در غم جانانه بسوخت
    آتشی بود در اين خانه که کاشانه بسوخت

    تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
    جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

    سوز دل بين که ز بس آتش اشکم دل شمع
    (سوز دل بین که ز بسیاری اشکم دل شمع)
    دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

    آشنايان نه غريب است که دلسوز من‌اند
    چون من از خويش برفتم دل بيگانه بسوخت

    خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد
    خانه عقل مرا آتش ميخانه بسوخت

    چون پياله دلم از توبه که کردم بشکست
    همچو لاله جگرم بی می و پیمانه بسوخت

    ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
    خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت

    ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
    که نخفتيم شب و شمع به افسانه بسوخت


    Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

    • 55 min
    خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت ۰۱۶

    خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت ۰۱۶

    خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
    به قصد جان من زار ناتوان انداخت

    نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
    زمانه طرح محبت نه اين زمان انداخت

    شراب خورده و خوی کرده کی شدی به چمن
    که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت

    به يک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد
    فريب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت

    بنفشه طره مفتول خود گره مي زد
    صبا حکايت زلف تو در ميان انداخت

    ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردند
    سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت

    به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم
    چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت

    من از ورع می و مطرب نديدمی زين پيش
    هوای مغبچگانم در اين و آن انداخت

    کنون به آب می لعل خرقه می‌شويم
    نصيبه ازل از خود نمی‌توان انداخت

    مگر گشايش حافظ در اين خرابي بود
    که بخشش ازلش در می مغان انداخت

    جهان به کام من اکنون شود که دور زمان
    مرا به بندگی خواجه جهان انداخت


    Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

    • 43 min
    ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت ۰۱۵

    ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت ۰۱۵

    اي شاهد قدسي که کشد بند نقابت
    و اي مرغ بهشتي که دهد دانه و آبت

    خوابم بشد از ديده در اين فکر جگرسوز
    کاغوش که شد منزل آسايش و خوابت

    درويش نمي پرسي و ترسم که نباشد
    انديشه آمرزش و پروای ثوابت

    راه دل عشاق زد آن چشم خماري
    پيداست از اين شيوه که مست است شرابت

    تيري که زدي بر دلم از غمزه خطا رفت
    تا باز چه انديشه کند راي صوابت

    هر ناله و فرياد که کردم نشنيدي
    پيداست نگارا که بلند است جنابت

    تا در ره پيري به چه آيين روي اي دل
    باري به غلط صرف شد ايام شبابت

    دور است سر آب در اين باديه هش دار
    تا غول بيابان نفريبد به سرابت

    اي قصر دل افروز که عشرتگه انسي
    يا رب مکناد آفت ايام خرابت

    حافظ نه غلاميست که از خواجه گريزد
    صلحي کن و بازآ که خرابم ز عتابت


    Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

    • 46 min
    گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب ۰۱۴

    گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب ۰۱۴

    گفتم اي سلطان خوبان رحم کن بر اين غريب

    گفت در دنبال دل ره گم کند مسکين غريب

    گفتمش مگذر زماني گفت معذورم بدار

    خانه پروردي چه تاب آرد غم چندين غريب

    خفته بر سنجاب شاهي نازنيني را چه غم

    گر ز خار و خاره سازد بستر و بالين غريب

    اي که در زنجير زلفت جاي چندين آشناست

    خوش فتاد آن خال مشکين بر رخ رنگين غريب

    مي نمايد عکس مي در رنگ روي مه‌وشت

    همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرين غريب

    بس غريب افتاده است آن مور خط گرد رخت

    گر چه نبود در نگارستان خط مشکين غريب

    گفتم اي شام غريبان طره شبرنگ تو

    در سحرگاهان حذر کن چون بنالد اين غريب

    گفت حافظ آشنايان در مقام حيرتند

    دور نبود گر نشيند خسته و مسکين غريب



    Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

    • 43 min

Customer Reviews

4.9 out of 5
93 Ratings

93 Ratings

solihp ,

ممنونم

بهترین پادکست

Fera.Sh ,

پادکست جذاب

الان رسیدم به اپیزود ۱۲ و دوباره برگشتم به فیلم persona الان معنی فیلم واسم قشنگتر شد ، و چه فیلمی، اگه پادکست شما مثل فیلم بود این فیلم بود🤌🏿☺️

mona.bazaie ,

الان که ازتون یاد میگیرم دلیل نوشته های خودم رو میفهمم⬇️

تولد زمانی جشن گرفتن داره که زندگی رو با همه ی غم و شادی هاش،سختی و آسونی هاش،زیبا و زشت ها بپذیری و اگر نپذیری بعضی وقتها مجبوری واسه تولدت عزا بگیری، واسه زندگیی که اصلا آسون نیست. بپذیر و سخت نگیر تا زمانی که این جریان تو رو به یه جریان دیگه وصل کنه،اون وقتِ که قاعده ی بازی دوباره عوض شده.

منا ۱۴۰۰/۳/۱

۲۶ رو بعد از فوت مامان😔

۱۲ روز مانده به تولد مامان😔

Top Podcasts In Health & Fitness

ZOE Science & Nutrition
ZOE
Feel Better, Live More with Dr Rangan Chatterjee
Dr Rangan Chatterjee: GP & Author
Exhibit A
Marvellous
Huberman Lab
Scicomm Media
On Purpose with Jay Shetty
iHeartPodcasts
Just One Thing - with Michael Mosley
BBC Radio 4

You Might Also Like

رادیو راه با مجتبی شکوری
رادیو راه
جافکری | Jafekri
Amirali Gh
‌BPLUS بی‌پلاس پادکست فارسی خلاصه کتاب
Ali Bandari
پادکست رخ
Rokh Podcast
لام تا کلام
Solmaz Barghgir
Radio Deev/پادکست رادیو دیو
RadioDeev