میان تمامی شیوههای خوشنویسی، هیچ خطی همچون نستعلیق، با روح و زبان فارسی پیوند عمیق ندارد. این خط نهفقط ابزار نگارش، بلکه آینه ذوق، هنر و هویت فرهنگی ایرانیان است.
نام «نستعلیق» از ترکیب دو واژه «نسخ» و «تعلیق» ساخته شده است و نشاندهنده پیوند و آمیختن دو سبک خوشنویسی پیشین است. نسخ به معنای خطی خوانا، مستقیم و ساده که برای کتابت قرآن، متون عربی و متون رسمی به کار میرفت و تعلیق که خطی ایرانیتر، روانتر و مایلتر بود و بیشتر در مکاتبات دیوانی و اداری ایران دوران ایلخانان و تیموریان استفاده میشد.
خوشنویسان ایرانی بهویژه در سده هشتم هجری، برای رسیدن به خطی که هم زیبایی منحنیها و جریان سیال تعلیق را داشته باشد و هم نظم و خوانایی نسخ را حفظ کند، از ترکیب این دو شیوه، خطی تازه پدید آوردند و آن را «نسـتعلیق» نامیدند.
برخلاف نسخ که در حجاز و شام پدید آمد، نستعلیق بهصورت کامل در ایران، بهویژه در آذربایجان و خراسان، شکل گرفت.
خط نستعلیق را بسیاری از هنرشناسان و خوشنویسان، «ملکه خطوط فارسی» دانستهاند. این خط با ساختاری ویژه و زیباشناسی منحصربهفرد، بیش از هر خط دیگری با روح زبان فارسی همخوانی دارد.
یکی از بارزترین ویژگیهای خط نستعلیق را «سیالیت و نرمی حرکتها» میدانند و که گویی نگارش حروف از جریانهای طبیعی چون نسیم یا آب الهام گرفتهاند و این روانی، حرکت چشم روی سطور را لطیف و بیزحمت میکند.
در کنار این ویژگی، توازن و هماهنگی ساختاری از اصول بنیادین این خط به شمار میآید. به باور میرعماد حسنی که از بزرگترین استادان نستعلیقنویسی تاریخ ایران شناخته میشود: «خوشنویس باید چنان تعادل میان بالا و پایین، راست و چپ و اندازه حروف برقرار کند که سطر، دلنشین و چشمنواز شود.»
Information
- Show
- FrequencyUpdated weekly
- Published25 May 2025 at 07:59 UTC
- Length9 min
- RatingClean