حافظ و حافظپجوهی (پادکست حافظپجوهی) پادکست حافظپجوهی
-
- Education
برخی مباحث ادبی را میشود با تشریح و توصیف فنی، بهتر بیان کرد. بخشی از موضوعات فنی را میتوان با اطلاعات غیر فنی سادهتر توضیح داد یا حتی بهتر تجزیه و تحلیل کرد.
حافظ و بسیاری از گذشتگان با احاطهی وسیع به موضوعات غیر شعری و غیر ادبی و تسلط بر «روش تحقیق»، «روش آزمون»، «نحوهی ورود به مسائل و نحوهی پرداخت آنها»؛ از سرودن شعر و عنوان «شاعر» به عنوان هنر ردهی سوم و چهارم به بعد از تواناییهای خود بهره میبردند، از این نظر، ترکیب مطالب غیر ادبی و غیر شعری، با شرح اشعار حافظ "غریب نیست". همانطورکه حافظ از سرودن غزل و برخی دیگر از قالبهای شعری (قصیده، قطعه، رباعی) برای طرح محتوای غیر شعری و غیر ادبی و بیرون از موضوعات اخلاقی بسیار بهره میبرد.
حافظپجوهی، مرجعی عالی برای آشنایی با جهانبینی، شخصیت و سبک زندگی حافظ شیرازی و مناسب برای افراد علاقمند به شعر، ادبیات، کامپیوتر، فناوری، پژوهش، تحقیق و... است.
-
حافظ و تخت جمشید (مسند جم = باد)
https://www.youtube.com/watch?v=7n83O-KaHqk
«مسند جم» در شعر حافظ: 1) بر باد رفتن 2) بر باد سوار شدن
سلام. موضوع این ویدیو دربارهی مسند جم هست. جم که در اشاره به جمشید هست. مسند هم به معنای جایی که بر اون مینشینند و به اون تکیه میدن هست. مسند جم، به معنی باد هست. بلکه مرکب جم! بود.
چون سلیمان پیامبر رو با جمشید یکی میدونستند، و حضرت سلیمان هم بر باد سوار بود، به باد میگفتند مسند جم.
"مردم ایران در ابتدای آشنایی با اسلام و از آنجا که با تاریخ گذشته ایران آشنایی نداشتند و با مقایسه روایات مذهبی و قصههای اساطیری جمشید رو با سلیمان یکی می پنداشتند."
ما در یک ویدیو، حافظ و هخامنشیان، در مورد اینکه چرا به دلیل خطای مشابه، به شیراز «ملک سلیمان» یا در تلفظ عامیانه «ملک سلیمون» میگفتند، توضیح دادیم. میتونید اون ویدیو رو ملاحظه کنید. -
چرا در «زمان حافظ»! نام جاوید و یاد گرامی هخامنشیان رنگ باخت… – حافظپجوهی
لینک ویدیو بر روی یوتوب:
https://youtu.be/_BbLQPppe3U
در گذشته به شهر شیراز، سرزمین فارس، میگفتند ملک سلیمان. حافظ میگفت: به خاطر رنج و اندوه و دلتنگی، حوصلهی شعر سرودن نداشتم. و دیدم اون قوهای، اون نیرویی که باعث شعر گفتن در من میشد، داشت از وجودم پر میکشید.
قوت شاعره من سحر از فرط ملال
متنفر شده از بنده گریزان میرفت
با هزاران گله از شهر شیراز میرفت.
نقش خوارزم و خیال لب جیحون میبست
با هزاران گله از ملک سلیمان میرفت -
فال حافظ، ارتباط با فال حافظ
لینک ویدئو در یوتوب:
https://youtu.be/wOU3cwZYiBQ
سلام. معمولاً فال حافظ برای دونستن آینده؛ یا تعبیر حوادثی که آینده رو پیشبینی کنه به کار میره.
موضوع این ویدیو این هست که فال حافظ تا چه اندازه درست هست؟ چه معنیای داره؟ چطوری باید با فال حافظ، یا باز کردن دیوان حافظ به نیت فال؛ برخورد کرد.
حافظ میگفت یه پیامی، یه ایدهای، اشارهای به او برسه، تا او یه معمایی رو حل کنه. تا از یک رازی باخبر بشه. گفتیم، یکی از این راهها، شراب بود که نور چشم میشد. میگفت نور شراب، که در ادبیات فارسی میگفتند شراب نور داره؛ میاد نور چشم ما میشه. گذشتگان میگفتند چشم نور داره. مثل «فروغ دیدهی حق باوران».
حافظ میگفت نور شراب، ایدهای رو به ذهن او میرسونه. جای خالی پازلی رو در ذهن او حل میکنه.
فال هم توی شعر حافظ و نزد او به طور کل چنین خروجی یا چنین عملکردی داره. یکی از توصیفهای حافظ از فال، چنین چیزی هست.
معنی فال گوش هم همینه. میگن یه چیزی رو بشنوی، اون رو به یه مطلبی با کار خودت مرتبط کنی. و یک نتیجهای بگیری که ممکنه در آینده چنین چیزی بشه. یا امیدوار باشی، دلخوش باشی که در آینده همین خواهد شد. یا تعبیرش کنی به یک چیزی مرتبط با نیت خودت که در آینده اتفاق خواهد افتاد.
حافظ فال رو در چنین معنی و در چنین کاربردی هم؛ مورد نظر داشت. فال رو در چنین شکلی یا با چنین کارکردی قبول داشت. -
معنی نور چشم و نور شراب حافظ
لینک تصویری پادکست بر روی یوتوب:
https://www.youtube.com/watch?v=1LM9BxQpxpk
در گذشته معتقد بودند چشم نور داره.
مثل اونچه در سرود ملی هست. فروغ دیدهی حق باوران. نور ِ چشم حق باوران. روشنایی چشم حق باوران.
در شعر فارسی، شراب هم نور داشت. شاعران گذشته میگفتند نور شراب، نور باده و روشنایی جام. و...
حافظ این دو رو با هم جمع زده بود و میگفت، نورِ شراب میاد نور داخلی چشم میشه.
یعنی شراب یا نور شراب یک معمایی رو در ذهن ما پاسخ میده. یک پازلی رو در فکر ما حل میکنه. جواب یه سوالی میشه.
خودش هم میگفت:
بیا تا در می صافیت راز دهر بنمایم.
میگفت شراب، جامجم یا جام جهاننما هست که اسرار رو در اون میبینند. نور چشم شدن در نظر حافظ، به معنی دیدن حقیقت یا حقیقت رو به گونهای دیگر دیدن بود. او این موضوع رو خارج از کلیشههای شعری و ادبی مطرح میکرد.
حافظ در یک بیت دارای ایهامهای پیچیده گفته بود نور «شرابی» که در ظرف شیشهای قرار داره و اون رو از انگور میگیرند، مانند نور چشم ما، یا مانند نوری که به چشم ما میرسه، سبب دیدن حقایق میشه؛ که در چشم هم مثل شرابی که در ظرف زجاجی، یعنی شیشهای و بدست اومده از انگور یا عنب هست، زجاجیه و عنبیه قرار دارند.
جمال دختر رز [=شراب] نور چشم ماست مگر
که در نقاب زجاجی و پرده عنبی است -
حافظ و کودکآزاری؟ (2)
لینک ویدیو در یوتوب: https://youtu.be/Kodikt5MNZ4
در جلسه قبل درباره مواردی که با کودک آزاری، همجنس بازی (در معنی تجاوز به همجنس و حتی به کودکان)، ازدواج کودکان، و هم گروهها و همخانوادههای دیگهای مثل آزار جنسی… و مواردی در این گروه صحبت کردیم.
قرار بر این بود که بدون ورود به مباحث آزاردهنده و تلخ، رد این موارد رو در شعر حافظ بررسی کنیم.
حافظ فراوان صوفیان رو به خاطر کارهای اشتباه مختلفی که میکردند، تمسخر میکرد. و به اونها طعن میزد.
البته اون موقع برخی از اون کارها مُد بود و نزد عموم اشکال چندانی نداشت. در اون زمان، میبینیم که مورد تایید برخی یا بسیاری بود.
حتی کسی باور نمیکرد که اونها یا کارشون دارای اشکال باشه. میگفت گرت باور بود یا نه…
در میخانهام بگشا که هیچ از خانقه نگشود
گرت باور بود یا نه، سخن این بود و ما گفتیم.
در مواردی که در جلسه «حافظ و سوگ فرزند» صحبت کردیم و در این جلسه صحبت میکنیم، اصلاً در اون زمان، و از اونطرف، یعنی از سوی مظلومان، قربانیان صدایی نبود که بخواد اعتراضی در کار باشه. کسی بشنوه، بدونه. اقدامی بشه. ولی حافظ اینکه شخص صوفیگریش رو، در این کار و در این راه میذاشت رو نمیپسندید. در جلسهی خطا بر قلم صنع رفت یا نرفت؟ در این موضوعات توضیحاتی دادیم.
ما در اصل این موضوع اصلاً شوخی نداریم، چون اصلاً موضوع شوخیبرداری نیست. و اگر بخواهیم وارد ابعاد چنین فجایعی بشیم، بسیار دلخراش و آزاردهنده هست. اما سخن ما این بود که در اون دوران، چنین چیزی برای حافظ افتخار یا ارزش به حساب نمیاومد. میتونیم اینطوری هم بگیم. چون خودش ویژگیهایی و توصیفاتی که از معشوقش یا مشخصاتی که از محبوب مورد پسندش ارائه میکنه، اونقدرها به این موارد محدود نیست.
یه جایی میگه:
زبور عشق نوازی نه کار هر مرغیست
بیا و نو گل این بلبل غزلخوان باش
در ادامه هم میگه که این نوگلش، در کمال حسن و دلبری، باید به شیوه نظر ز نادران دوران باشه:
کمال دلبری و حسن در نظر بازی است
به شیوه نظر از نادران دوران باش
به شیوه نظر از نادران دوران شدن، مربوط به همون نور به چشم رسیدن و نور چشم شدن در نظر حافظ بود. این «راز سر به مُهر» حافظ بود. -
حافظ و کودک آزاری (کودک و طفل در شعر فارسی)
لینک ویدیو در یوتوب:
https://youtu.be/jBbCUDXy5Ts
موضوع این جلسه درباره چیزی هست که امروز بهش کودک آزاری، همجنس بازی (در اینجا در معنی تجاوز به همجنس)، حتی ازدواج کودکان، و هم گروهها و همخانوادههای دیگهای داره مثل آزار جنسی... و مواردی در این گروه.
میدونید که برخی معتقدند در بین شعرا و عرفا خیلی از این اتفاقها افتاده. ما اینجا این موارد رو در مورد حافظ بررسی میکنیم. ولی محتوای مطالبمون تا حد زیادی آزاردهنده نیست. اگرچه شما به اختیار و انتخاب خودتون محتوا رو دنبال میکنید، اما کاری به ورود به بخشهای آزاردهنده و مردافکن و زن شکن بحث نداشتیم. از این جهت خیالتون میتونه تا حدودی راحت باشه که این اتهامات رو بدون ورود به بخشهای آزاردهندهاش در مورد حافظ و در شعر او بررسی کردیم.
ما میخواهیم اینجا؛ مساله رو به شکل دیگهای بررسی کنیم.