4 hr 28 min

وانهاده اثر سیمون دوبووا‪ر‬ ...کتاب ها هم صحبت می کنند

    • Books

نویسنده کتاب وانهاده با نام اصلی سیمون لوسی ارنستین ماری برتراند دوبووار فیلسوف نویسنده،فمینیست واگزیستانسیالیست فرانسوی بود که در سال ۱۹۰۸ در پاریس به دنیا آمد.دوبووار در یک خانوادهٔ بورژوای کاتولیک رشد یافت و پس از گذراندن امتحانات دورهٔ لیسانس ریاضیات،به مطالعه فلسفه در دانشگاه سوربن پرداخت.

سیمون دوبووار در حلقهٔ فلسفی دوستانه گروهی از دانشجویان مدرسهٔ اکول نورمال پاریس عضو بود که ژان پل سارتر نیز در آن عضویت داشت ولی خود دوبووار دانشجوی این مدرسه نبود.با وجود آنکه زنان در آن دوره کمتر به تدریس فلسفه می‌پرداختند،او تصمیم گرفت مدرس فلسفه شود و در آزمونی که به این منظور گذراند،با ژان پل سارتر آشنا شد.بووار و سارتر هر دو در ۱۹۲۹ در این آزمون شرکت کردند،سارتر رتبهٔ اول و بووار رتبهٔ دوم را کسب کرد.با این وجود، دوبووار صاحب عنوان جوان‌ترین پذیرفته‌شدهٔ این آزمون تا آن زمان شد.

دوبووار همچنین به عنوان مادر فمینیسمِ بعد از ۱۹۶۸ شناخته می‌شود.معروف‌ترین اثر وی کتاب جنس دوم است که در سال ۱۹۴۹ نوشته شده‌است.این کتاب به تفصیل به تجزیه و تحلیل ستمی که در طول تاریخ به جنس زن شده‌است می‌پردازد.اما این نویسنده برجسته کتاب‌های مهم دیگری نیز داشت که از جمله آن‌ها می‌توان به کتاب مرگی بسیار آرام و کتاب همه می‌میرند اشاره کرد.

کتاب وانهاده یکی دیگر از آثار داستانی دوبووار است که با موفقیت و استقبال و نقد و نظرهای مثبت و منفی فراوان روبه‌رو شد.او این کتاب را در ۱۹۶۷ همراه با دو داستان دیگر با نام‌های تک‌گویی و سن رازداری در یک کتاب منتشر کرد.هر سه داستان یک درونمایۀ مشترک دارند:ترس از بالارفتن سن و تنهایی و البته مواجهۀ شخصیت‌های اصلی داستان (زنان) با این حقیقت که شکست خورده‌اند.

کتاب وانهاده

کتاب وانهاده داستانی است از تک‌گویی‌ها و خاطرات زنی که در آستانه میانسالی متوجه خیانت همسرش می‌شود.مونیک زن داستان نماینده قشری از زنان ساده و عامی است که خود و زندگی‌اش در راه عشق به خانه و همسر و فرزندانش فدا شده است.زنی که به پایداری و دوام عشق باور دارد و حال به هنگام برخورد با فاجعه‌ای چنین،بیش از حد توان خود سعی بر این دارد که منطقی و معقولانه با این حقیقت تلخ مواجه شود.

همه این اتفاقات در حالی است که از درون شکسته شده و صدای این شکستن و فروریختن را «دیگری» نمی‌بیند،نمی‌شنود.مونیک در اوج ناباوری تنها و بی‌کس رها شده، او حتی قادر به درک دنیای خارج از تعاریف خود از عشق و دوست داشتن نیست و همه این عوامل باعث می‌شود بیشتر از روز قبل در خود شکسته و منزوی گردد.

به طول کلی می‌توان گفت که کل

نویسنده کتاب وانهاده با نام اصلی سیمون لوسی ارنستین ماری برتراند دوبووار فیلسوف نویسنده،فمینیست واگزیستانسیالیست فرانسوی بود که در سال ۱۹۰۸ در پاریس به دنیا آمد.دوبووار در یک خانوادهٔ بورژوای کاتولیک رشد یافت و پس از گذراندن امتحانات دورهٔ لیسانس ریاضیات،به مطالعه فلسفه در دانشگاه سوربن پرداخت.

سیمون دوبووار در حلقهٔ فلسفی دوستانه گروهی از دانشجویان مدرسهٔ اکول نورمال پاریس عضو بود که ژان پل سارتر نیز در آن عضویت داشت ولی خود دوبووار دانشجوی این مدرسه نبود.با وجود آنکه زنان در آن دوره کمتر به تدریس فلسفه می‌پرداختند،او تصمیم گرفت مدرس فلسفه شود و در آزمونی که به این منظور گذراند،با ژان پل سارتر آشنا شد.بووار و سارتر هر دو در ۱۹۲۹ در این آزمون شرکت کردند،سارتر رتبهٔ اول و بووار رتبهٔ دوم را کسب کرد.با این وجود، دوبووار صاحب عنوان جوان‌ترین پذیرفته‌شدهٔ این آزمون تا آن زمان شد.

دوبووار همچنین به عنوان مادر فمینیسمِ بعد از ۱۹۶۸ شناخته می‌شود.معروف‌ترین اثر وی کتاب جنس دوم است که در سال ۱۹۴۹ نوشته شده‌است.این کتاب به تفصیل به تجزیه و تحلیل ستمی که در طول تاریخ به جنس زن شده‌است می‌پردازد.اما این نویسنده برجسته کتاب‌های مهم دیگری نیز داشت که از جمله آن‌ها می‌توان به کتاب مرگی بسیار آرام و کتاب همه می‌میرند اشاره کرد.

کتاب وانهاده یکی دیگر از آثار داستانی دوبووار است که با موفقیت و استقبال و نقد و نظرهای مثبت و منفی فراوان روبه‌رو شد.او این کتاب را در ۱۹۶۷ همراه با دو داستان دیگر با نام‌های تک‌گویی و سن رازداری در یک کتاب منتشر کرد.هر سه داستان یک درونمایۀ مشترک دارند:ترس از بالارفتن سن و تنهایی و البته مواجهۀ شخصیت‌های اصلی داستان (زنان) با این حقیقت که شکست خورده‌اند.

کتاب وانهاده

کتاب وانهاده داستانی است از تک‌گویی‌ها و خاطرات زنی که در آستانه میانسالی متوجه خیانت همسرش می‌شود.مونیک زن داستان نماینده قشری از زنان ساده و عامی است که خود و زندگی‌اش در راه عشق به خانه و همسر و فرزندانش فدا شده است.زنی که به پایداری و دوام عشق باور دارد و حال به هنگام برخورد با فاجعه‌ای چنین،بیش از حد توان خود سعی بر این دارد که منطقی و معقولانه با این حقیقت تلخ مواجه شود.

همه این اتفاقات در حالی است که از درون شکسته شده و صدای این شکستن و فروریختن را «دیگری» نمی‌بیند،نمی‌شنود.مونیک در اوج ناباوری تنها و بی‌کس رها شده، او حتی قادر به درک دنیای خارج از تعاریف خود از عشق و دوست داشتن نیست و همه این عوامل باعث می‌شود بیشتر از روز قبل در خود شکسته و منزوی گردد.

به طول کلی می‌توان گفت که کل

4 hr 28 min