Ehsanoo sokoot
-
- Arts
-
احسان عبدیپور - داستانها و گفتوگوها
| Ehsan Abdipoor |
-
-
-
تایتانیک
از میان همه رفتنها و تنها شدنها که از زندگی آدم کابوس میسازند، مهیبترین کابوس زندگی حسون را یک برق که بیموقع گذاشت رفت درست کرد. شرکت هالوفارم اعلام ورشکستی کرد، گفت کارگرهایش بیایند جای طلب یک چیزایی بردارند ببرند. در حالیکه حسون کنار سه تا خواهرهایش و ننهاش منتظر بود پدرش با یک وسپا یا جاروبرقی یا دو تا طاقهی فرش دست دوم از در بیرون بیاید، ممد بادگیر آمد تا فقط یک دستگاه ویدیو رو کولش است، یک سونی تیسِوِن! ننهاش توی سه هفته از غم بیعرضگی شوهر پیر شد، ممد خودش یک هفته حرف نزد، چیزی هم نخورد، پا هم از خانه در نگذاشت. همه جا حرفش بود و نقل بیعرضگیش. روز هشتم به صرافت افتاد که حداقل بزند تو برق و روشنش کند، فیلمها را یکی یکی گذاشت، حسون زانو به زانوش بود و هر سیگاری که پدرش خاموش میکرد دلداریش میداد...اطلاعات اپیزود به ترتیب ورود:موسیقی Mohammad Darabifar - To Bemanموسیقی Mohammad Darabifar - Zire Noore Maah
-
-
-
گفتگو با حامد عسکری در برنامه کتاب باز
نسخه تصویری این گفتگو را اینجا می توانید مشاهده نمایید.
Customer Reviews
دمت گرم
بابا ای ول؛ دمت گرم
ممنون که انقد قشنگی
شما چه قشنگ میگی دم آقای محمدی گرم که خجالتت ریخت و برا مام قصه هات میخونی
بینظیرید
شنیدن روایت زندگی از زبان شما یه تجربه ناب هست.