Ganje Hozour audio Program #934 Ganj e Hozour Programs
-
- Technology
برنامه شماره ۹۳۴ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی۱۴۰۱ تاریخ اجرا: ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۲ - ۳۰ شهریوربرای دستیابی به فایل پادکست برنامه ۹۳۴ بر روی این لینک کلیک کنید.برای دستیابی به فایل صوتی برنامه ۹۳۴ با فرمت mp3 بر روی این لینک کلیک کنید.PDF متن نوشته شده برنامه با فرمتتمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه ریز مناسب پرینت تمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه درشت خوانش تمام ابیات این برنامه - فایل صوتیخوانش تمام ابیات این برنامه - فایل تصویریفلوچارت مطرح شده در برنامه ۹۳۴ (نسخهی مناسب پرینت رنگی)فلوچارت مطرح شده در برنامه ۹۳۴ (نسخهی مناسب پرینت سیاه و سفید)برای دستیابی به اطلاعات مربوط به جبران مالی بر روی این لینک کلیک کنید.مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۵۰۲Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) #1502, Divan e Shamsز زندان خلق را آزاد کردمروانِ عاشقان را شاد کردمدهانِ اژدها را بردریدمطریقِ عشق را آباد کردمز آبی من جهانی برتنیدم*پس آنگه آب را پرباد کردمببستم نقشها بر آب کان رانه بر عاج و نه بر شمشاد کردمز شادی نقش خود جان میدراندکه من نقشِ خودش میعاد(۱) کردمز چاهی یوسفان را برکشیدمکه از یعقوبِ ایشان یاد کردمچو خسرو زلفِ شیرینان گرفتماگر قصدِ یکی فرهاد کردمزهی باغی که من ترتیب کردمزهی شهری که من بنیاد کردم جهان داند که تا من شاهِ اویمبدادم دادِ ملک و داد کردمجهان داند که بیرون از جهانمتصوّر بهرِ استشهاد(۲) کردمچه استادان که من شهمات کردمچه شاگردان که من استاد کردمبسا شیران که غرّیدند بر ماچو روبه عاجز و مُنقاد(۳) کردمخَمُش کن، آنکه او از صُلبِ(۴) عشق استبَسَسْتَش اینکه من ارشاد کردمولیک آن را که طوفانِ بلا بُردفرو شد، گرچه من فریاد کردممگر از قعرِ طوفانش برآرمچنانکه نیست را ایجاد کردمبرآمد شمسِ تبریزی، بزد تیغزبان از تیغِ او پولاد کردم* قرآن کریم، سورهٔ طارق (۸۶)، آیات ۵ تا ۷Quran, Sooreh At-Tariq(#86), Line #5-7«فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ» (٥) «پس آدمى بنگرد كه از چه چيز آفريده شدهاست»«خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ» (٦) «از آبى جهنده آفريده شدهاست»«يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ» (٧) «كه از ميان پشت و سينه بيرون مىآيد.»(۱) میعاد: وعدهگاه(۲) استشهاد: شاهد آوردن(۳) مُنقاد: مطیع، فرمانبردار(۴) صُلب: استخوانهای پشت----------مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۵۰۲Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) #1502, Divan e Shamsز زندان خلق را آزاد کردمروانِ عاشقان را شاد کردمدهانِ اژدها را بردریدمطریقِ عشق را آباد کردممولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۹۸۲Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #1, Line #982این جهان زندان و ما زندانیانحُفره
برنامه شماره ۹۳۴ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی۱۴۰۱ تاریخ اجرا: ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۲ - ۳۰ شهریوربرای دستیابی به فایل پادکست برنامه ۹۳۴ بر روی این لینک کلیک کنید.برای دستیابی به فایل صوتی برنامه ۹۳۴ با فرمت mp3 بر روی این لینک کلیک کنید.PDF متن نوشته شده برنامه با فرمتتمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه ریز مناسب پرینت تمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه درشت خوانش تمام ابیات این برنامه - فایل صوتیخوانش تمام ابیات این برنامه - فایل تصویریفلوچارت مطرح شده در برنامه ۹۳۴ (نسخهی مناسب پرینت رنگی)فلوچارت مطرح شده در برنامه ۹۳۴ (نسخهی مناسب پرینت سیاه و سفید)برای دستیابی به اطلاعات مربوط به جبران مالی بر روی این لینک کلیک کنید.مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۵۰۲Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) #1502, Divan e Shamsز زندان خلق را آزاد کردمروانِ عاشقان را شاد کردمدهانِ اژدها را بردریدمطریقِ عشق را آباد کردمز آبی من جهانی برتنیدم*پس آنگه آب را پرباد کردمببستم نقشها بر آب کان رانه بر عاج و نه بر شمشاد کردمز شادی نقش خود جان میدراندکه من نقشِ خودش میعاد(۱) کردمز چاهی یوسفان را برکشیدمکه از یعقوبِ ایشان یاد کردمچو خسرو زلفِ شیرینان گرفتماگر قصدِ یکی فرهاد کردمزهی باغی که من ترتیب کردمزهی شهری که من بنیاد کردم جهان داند که تا من شاهِ اویمبدادم دادِ ملک و داد کردمجهان داند که بیرون از جهانمتصوّر بهرِ استشهاد(۲) کردمچه استادان که من شهمات کردمچه شاگردان که من استاد کردمبسا شیران که غرّیدند بر ماچو روبه عاجز و مُنقاد(۳) کردمخَمُش کن، آنکه او از صُلبِ(۴) عشق استبَسَسْتَش اینکه من ارشاد کردمولیک آن را که طوفانِ بلا بُردفرو شد، گرچه من فریاد کردممگر از قعرِ طوفانش برآرمچنانکه نیست را ایجاد کردمبرآمد شمسِ تبریزی، بزد تیغزبان از تیغِ او پولاد کردم* قرآن کریم، سورهٔ طارق (۸۶)، آیات ۵ تا ۷Quran, Sooreh At-Tariq(#86), Line #5-7«فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ» (٥) «پس آدمى بنگرد كه از چه چيز آفريده شدهاست»«خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ» (٦) «از آبى جهنده آفريده شدهاست»«يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ» (٧) «كه از ميان پشت و سينه بيرون مىآيد.»(۱) میعاد: وعدهگاه(۲) استشهاد: شاهد آوردن(۳) مُنقاد: مطیع، فرمانبردار(۴) صُلب: استخوانهای پشت----------مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۵۰۲Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) #1502, Divan e Shamsز زندان خلق را آزاد کردمروانِ عاشقان را شاد کردمدهانِ اژدها را بردریدمطریقِ عشق را آباد کردممولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۹۸۲Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #1, Line #982این جهان زندان و ما زندانیانحُفره