Ganje Hozour audio Program #854 Ganj e Hozour Programs
-
- Technology
برنامه صوتی شماره ۸۵۴ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی۱۳۹۹ تاریخ اجرا: ۱۶ فوریه ۲۰۲۱ - ۲۹ بهمنPDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF ،تمامی اشعار این برنامهنسخه کوچکتر مناسب جهت پرینتمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۷۰۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 1705, Divan e Shamsاز ما مَشو مَلول که ما سخت شاهدیم(۱)از رَشک و غیرَتَست که در چادری شدیمروزی که اَفکنیم ز جان چادرِ بَدنبینی که رَشک و حسرتِ ماهیم و فَرقَدیم(۲)رو را بشو و پاک شو از بهرِ دیدِ ماور نی تو دور باش که ما شاهدِ خَودیمآن شاهدی نِهایم که فردا شود عَجوز(۳)ما تا اَبد جوان و دلارام و خوش قَدیمآن چادر ار خَلَق(۴) شد، شاهد کُهن نشدفانیست عمرِ چادر و ما عمرِ بیحَدیمچادر چو دید ز آدم، ابلیس کرد رَدآدم نِداش کرد تو رَدّی، نه ما رَدیمباقی فرشتگان به سجود اندر آمدندگفتند در سجود که: بر شاهدی زدیمدر زیر چادر است بُتی کز صفات، اوما را ز عقل بُرد و سجود اندر آمدیماَشکالِ گَنده پیر ز اَشکالِ شاهدانگر عقلِ ما نداند، در عشق مُرتَدیم(۵)چه جایِ شاهدست که شیرِ خداست اوطِفلانه دَم زدیم که با طفلِ اَبجَدیمبا جوز(۶) و با مَویز فریبَند طفل راور نی که ما چه لایقِ جوزیم و کُنجدیم؟در خُود و در زره چو نهان شد عجوزهییگوید که: رستمِ صَفِ پیکارِ اَمجَدیم(۷)از کَرّ و فرِّ او همه دانند کاو زَنَستما چون غلط کنیم، که در نورِ احمدیم؟مؤمن مُمیّز است، چنین گفت مصطفی*اکنون دهان ببند که بیگفت مرشَدیم(۸)بشنو ز شمس مَفخرِ(۹) تبریز باقیشزیرا تمامِ قصّه از آن شاه نَستَدیم* حدیث« اَلمؤمِنْ کَیِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ.»« مومن زیرک، هوشیار و پرهیزگارست.»مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۳۲۵۹Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #1, Line #3259 من غلامِ آنکه اندر هر رِباط(۱۰)خویش را واصِل نداند بر سِماط(۱۱)بس رِباطی که بباید ترک کردتا به مسکن در رسد یک روز مردمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۵۹۱Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #591 خود همو بود آخرین و اوّلینشرک جز از دیدهٔ اَحوَل(۱۲) مَبین اول و آخر همان حضرت حق است. شرک را بجز از چشم دوبینان نمی توان دید. قرآن کریم، سوره حدید(۵۷)، آیه ۳Quran, Sooreh Al-Hadid(#57), Line #3« هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ.»« اوست اوّل و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چيزى داناست.»مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۵۰۱Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #4, Line #3501 اوّل و آخِر تویی ما در میانهیچ هیچی که نیاید در بیانهمانطور که عظمت بی نهایت الهی قابل بیان نیست و باید به آن زنده شویم. ناچیزی ما هم به عنوان من ذهنی قابل بیان نیست و ارزش بیان ندارد. باید هر چه زودتر آن را انکار کنیم و
برنامه صوتی شماره ۸۵۴ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی۱۳۹۹ تاریخ اجرا: ۱۶ فوریه ۲۰۲۱ - ۲۹ بهمنPDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF ،تمامی اشعار این برنامهنسخه کوچکتر مناسب جهت پرینتمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۷۰۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 1705, Divan e Shamsاز ما مَشو مَلول که ما سخت شاهدیم(۱)از رَشک و غیرَتَست که در چادری شدیمروزی که اَفکنیم ز جان چادرِ بَدنبینی که رَشک و حسرتِ ماهیم و فَرقَدیم(۲)رو را بشو و پاک شو از بهرِ دیدِ ماور نی تو دور باش که ما شاهدِ خَودیمآن شاهدی نِهایم که فردا شود عَجوز(۳)ما تا اَبد جوان و دلارام و خوش قَدیمآن چادر ار خَلَق(۴) شد، شاهد کُهن نشدفانیست عمرِ چادر و ما عمرِ بیحَدیمچادر چو دید ز آدم، ابلیس کرد رَدآدم نِداش کرد تو رَدّی، نه ما رَدیمباقی فرشتگان به سجود اندر آمدندگفتند در سجود که: بر شاهدی زدیمدر زیر چادر است بُتی کز صفات، اوما را ز عقل بُرد و سجود اندر آمدیماَشکالِ گَنده پیر ز اَشکالِ شاهدانگر عقلِ ما نداند، در عشق مُرتَدیم(۵)چه جایِ شاهدست که شیرِ خداست اوطِفلانه دَم زدیم که با طفلِ اَبجَدیمبا جوز(۶) و با مَویز فریبَند طفل راور نی که ما چه لایقِ جوزیم و کُنجدیم؟در خُود و در زره چو نهان شد عجوزهییگوید که: رستمِ صَفِ پیکارِ اَمجَدیم(۷)از کَرّ و فرِّ او همه دانند کاو زَنَستما چون غلط کنیم، که در نورِ احمدیم؟مؤمن مُمیّز است، چنین گفت مصطفی*اکنون دهان ببند که بیگفت مرشَدیم(۸)بشنو ز شمس مَفخرِ(۹) تبریز باقیشزیرا تمامِ قصّه از آن شاه نَستَدیم* حدیث« اَلمؤمِنْ کَیِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ.»« مومن زیرک، هوشیار و پرهیزگارست.»مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۳۲۵۹Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #1, Line #3259 من غلامِ آنکه اندر هر رِباط(۱۰)خویش را واصِل نداند بر سِماط(۱۱)بس رِباطی که بباید ترک کردتا به مسکن در رسد یک روز مردمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۵۹۱Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #591 خود همو بود آخرین و اوّلینشرک جز از دیدهٔ اَحوَل(۱۲) مَبین اول و آخر همان حضرت حق است. شرک را بجز از چشم دوبینان نمی توان دید. قرآن کریم، سوره حدید(۵۷)، آیه ۳Quran, Sooreh Al-Hadid(#57), Line #3« هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ.»« اوست اوّل و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چيزى داناست.»مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۵۰۱Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #4, Line #3501 اوّل و آخِر تویی ما در میانهیچ هیچی که نیاید در بیانهمانطور که عظمت بی نهایت الهی قابل بیان نیست و باید به آن زنده شویم. ناچیزی ما هم به عنوان من ذهنی قابل بیان نیست و ارزش بیان ندارد. باید هر چه زودتر آن را انکار کنیم و