Ganje Hozour audio Program #855 Ganj e Hozour Programs
-
- Technology
برنامه صوتی شماره ۸۵۵ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی۱۳۹۹ تاریخ اجرا: ۲۳ فوریه ۲۰۲۱ - ۶ اسفندPDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF ،تمامی اشعار این برنامهنسخه کوچکتر مناسب جهت پرینتمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۸۶۳Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 1863, Divan e Shamsای سَنْجَقِ(۱) نَصْرُالَله*، وی مَشعلهٔ یاسین(۲)یا رَب چه سَبُک روحی، بر چشم و سَرَم بِنشینای تاجِ هُنرمندی، مِعراجِ خردمندیتعریف چه میباید؟ چون جمله تویی تعیینهر ذَرّه که میجُنبَد، هر بَرگ که میخَنبَد(۳)بیکام و زبان گفتی: در گوشِ فَلک بِنشینجانِ همهای جانا، ای دولتِ مولاناجان را بِرَهانیدی از نازِ فُلان الدّیناز نَفخِ تو میرویَد پَرِّ مَلَأ الْاَعلی(۴)وز شرقِ تو میتَفْسَد(۵) پشتِ فلکِ عِنّین(۶)از عشقِ جهان سوزَت وز شوقِ جگردوزَتبی هیچ دعاگویی عالَم شده پُر آمینناگاه سحرگاهی، بیرخنه و بیراهیآورد طبیبِ جان یک خُمره پُر اَفْسَنْتین(۷)تا این تَنِ بیمارم وین کشته دلِ زارمزنده شد و چابک شد، برداشت سَر از بالینگفتش که: مَلیحی تو، مانا(۸) که مسیحی توشاد آمدی ای سلطان، ای چارهٔ هر مِسکینپیغامبرِ بیماران، نافِع تَری از باراندر خُمره چه داری؟ گفت: دارویِ دلِ غمگینحِرزِ(۹) دلِ یعقوبم، سَرچشمهٔ ایّوبمهم چُستَم و هم خوبم، هم خسرو و هم شیرینگفتم که: چنان دریا در خمره کجا گنجد؟گفتا که: چه دانی تو این شیوه و این آیین؟کی داند چون آخر استادی بیچون راگنجاند در سِجّین(۱۰) او عالَمِ عِلیّین(۱۱)یوسُف به بُنِ چاهی بر هفت فلک ناظروَندر شکمِ ماهی یونس زَبَرِ پروینگر فوقی وگر پستی، هستی طلب و مستینی بر زبرین وَقفست این بخت، نه بر زیرینخامش که نمیگنجد این حِصّه(۱۲) دَرین قصّهرو چشم به بالا کن، رویِ چو مَهش میبین* قرآن کریم، سوره نصر(۱۱۰)، آیه ۳-۱Quran, Sooreh An-Nasr(#110), Line #1-3« إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ » (۱)« چون يارى خدا و پيروزى فراز آيد،»« وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا » (۲)« و مردم را ببينى كه فوجفوج به دين خدا درمىآيند،»« فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا.» (٣)« پس به ستايش پروردگارت تسبيح گوى و از او آمرزش بخواه، كه او توبهپذير است.»مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۰۵۷Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #2, Line #1057 گر بِرویَد، ور بریزد صد گیاهعاقبت بَررویَد آن کِشتهٔ الهکِشتِ نو کارید بر کِشتِ نخستاین دوم فانی است و آن اوّل دُرُستکِشتِ اوّل کامل و بُگزیده استتخمِ ثانی فاسد و پوسیده استمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۹۶۹Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #3969 رازها را میکند حق آشکارچو
برنامه صوتی شماره ۸۵۵ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی۱۳۹۹ تاریخ اجرا: ۲۳ فوریه ۲۰۲۱ - ۶ اسفندPDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF ،تمامی اشعار این برنامهنسخه کوچکتر مناسب جهت پرینتمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۸۶۳Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 1863, Divan e Shamsای سَنْجَقِ(۱) نَصْرُالَله*، وی مَشعلهٔ یاسین(۲)یا رَب چه سَبُک روحی، بر چشم و سَرَم بِنشینای تاجِ هُنرمندی، مِعراجِ خردمندیتعریف چه میباید؟ چون جمله تویی تعیینهر ذَرّه که میجُنبَد، هر بَرگ که میخَنبَد(۳)بیکام و زبان گفتی: در گوشِ فَلک بِنشینجانِ همهای جانا، ای دولتِ مولاناجان را بِرَهانیدی از نازِ فُلان الدّیناز نَفخِ تو میرویَد پَرِّ مَلَأ الْاَعلی(۴)وز شرقِ تو میتَفْسَد(۵) پشتِ فلکِ عِنّین(۶)از عشقِ جهان سوزَت وز شوقِ جگردوزَتبی هیچ دعاگویی عالَم شده پُر آمینناگاه سحرگاهی، بیرخنه و بیراهیآورد طبیبِ جان یک خُمره پُر اَفْسَنْتین(۷)تا این تَنِ بیمارم وین کشته دلِ زارمزنده شد و چابک شد، برداشت سَر از بالینگفتش که: مَلیحی تو، مانا(۸) که مسیحی توشاد آمدی ای سلطان، ای چارهٔ هر مِسکینپیغامبرِ بیماران، نافِع تَری از باراندر خُمره چه داری؟ گفت: دارویِ دلِ غمگینحِرزِ(۹) دلِ یعقوبم، سَرچشمهٔ ایّوبمهم چُستَم و هم خوبم، هم خسرو و هم شیرینگفتم که: چنان دریا در خمره کجا گنجد؟گفتا که: چه دانی تو این شیوه و این آیین؟کی داند چون آخر استادی بیچون راگنجاند در سِجّین(۱۰) او عالَمِ عِلیّین(۱۱)یوسُف به بُنِ چاهی بر هفت فلک ناظروَندر شکمِ ماهی یونس زَبَرِ پروینگر فوقی وگر پستی، هستی طلب و مستینی بر زبرین وَقفست این بخت، نه بر زیرینخامش که نمیگنجد این حِصّه(۱۲) دَرین قصّهرو چشم به بالا کن، رویِ چو مَهش میبین* قرآن کریم، سوره نصر(۱۱۰)، آیه ۳-۱Quran, Sooreh An-Nasr(#110), Line #1-3« إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ » (۱)« چون يارى خدا و پيروزى فراز آيد،»« وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا » (۲)« و مردم را ببينى كه فوجفوج به دين خدا درمىآيند،»« فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا.» (٣)« پس به ستايش پروردگارت تسبيح گوى و از او آمرزش بخواه، كه او توبهپذير است.»مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۰۵۷Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #2, Line #1057 گر بِرویَد، ور بریزد صد گیاهعاقبت بَررویَد آن کِشتهٔ الهکِشتِ نو کارید بر کِشتِ نخستاین دوم فانی است و آن اوّل دُرُستکِشتِ اوّل کامل و بُگزیده استتخمِ ثانی فاسد و پوسیده استمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۹۶۹Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #3969 رازها را میکند حق آشکارچو