DOKLAMEH | SARMADI Mojtaba Sarmadi
-
- Religion & Spirituality
DOKLAMEH PODCAST
-
لمس وجودت
به خانه که نزدیک میشوم
قلبم دیگر طاقت ماندن در قفس سینه را ندارد!
در را باز میکنم، باز هم خبری نیست!
احمقانه است، میدانم…
تجسم لبخندت که مرا به سخره میگیرد، کار چندان سختی نیست
«خدا کریم است»…
این تنها پاسخیست که بر دلهرههای دلِ تنگم میدهی…
پاسخی تکراریتر از تکراری!
اما، این داستانِ هر روزه ی من است.
هر روز که از پله بالا میآیم…
کلید را که در قفل میچرخانم
تو را با تمام وجود، از پشتِ در انتظار میکشم…
ماههاست که نیامدی!
خانه اما، هنوز هم بوی تو را میدهد.
میدانی؟
این بو دلتنگترم میکند
اما همین هم اگر نبود…
این چهاردیواری لعنتی، قفسی بیش نبود!
آرام میخزم روی تخت
خودم را مچاله میکنم
چشمانم به نقطهای نامعلوم خیره میماند!
نای نفس کشیدن هم برایم نمانده
حتی، ذهنمم درد میکند…
باز دلم میگیرد از نبودنت، از این حجم تنهایی و بیکسی
باز این بغض لعنتی، دستانش را بر گلویم حلقه میکند!
فشار پنجههایش جانم را میفشارد
درد دارد...
نبودنت در خانه عجیب درد دارد
دردهایم قطره قطره از گوشه چشمانم میچکد، اما تمامی ندارد
این انتظار کی سر میرسد؟
این غم کی خانه ی دلم را ترک میکند؟
تا یک دل سیر در آغوشت غرق شوم...
خودت را، نه خیالت را…
خیالت در من ریشه دوانده
اما جانم، لمس وجودت را میخواهد… -