201 episodes

نور را به جامعه میبخشند

زنان امی‪د‬ رادیو جهان پارس

    • Arts

نور را به جامعه میبخشند

    1062- نگرش 2 - زیبایی باید در نگاه تو باشد

    1062- نگرش 2 - زیبایی باید در نگاه تو باشد

    نویسنده: نازنین


    گوینده: مژگان و نازنین


    نازنین: 


    سلامی گرم به شما خوبان! /به برنامه ی زنان امید خوش اومدین. / من نازنین هستم و به همراه دوست و همکار عزیزم مژگان جان/ یه بار دیگه در کنارتون هستیم.


    مژگان: 


    منم درود میفرستم به شما و خیلی خوشحالم که بازم به بهونه ی این برنامه / همراهتون هستیم.


    نازنین:


    امروز میخوایم برنامه "نگرش دو" رو با چند بیت شعر از چند شاعر شروع کنیم/


    ببینیم نگرش این افراد نسبت به موضوعی ثابت چیه!./


    مژگان: 


    اولین شعر مربوط هست به حمید مصدق که فکر کنم این شعر رو همه شما شنیدید/ پس همراه من شما هم بخونید


    تو به من خندیدی و نمی دانستی               من به چه دلهره از باغچه همسایه/ سیب را دزدیدم


    باغبان از پی من تند دوید                   سیب را دست تو دید


    غضب آلود به من کرد نگاه                  سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک


    و تو رفتی و هنوز                       سالهاست / که در گوش من آرام آرام


    خش خش گام تو تکرار کنان/ می دهد آزارم        و من اندیشه کنان / غرق در این پندارم


    که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت            


    دوستان عزیز همونطور که شنیدنید این شعر از دید و نگرش پسر بچه گفته شده

    • 30 min
    1061- ما هویت خودمون رو از خدا میگیرم

    1061- ما هویت خودمون رو از خدا میگیرم

     نویسنده: نازنین


    نازنین :


    سلام سلامی گرم به شما زنان نازنین امید/ به برنامه خودتون خوش اومدین/ من نازنین هستم و به همراه همکارم مژگان با یه برنامه دیگه با موضوع نگرش در خدمت شما هستیم


    مژگان:


    درود بر شما عزیزان امیدوارم حال دلتون خوب باشه. منم مژگانم و امیدوارم که از برنامه امروز ما لذت ببرید


    نازنین:


    یکی از دوستام خیلی که اهل ادب و کتاب و مطالعه هست/ اینو هم بگم که پناهنده هست و زندگی رو مثل همه اونهایی که به ناچار خارج از کشور هستن / به سختی سپری میکنه/ چند وقت پیش وقت دادگاه داشت و من بعنوان مترجم رفتم اونجا/ قاضی ازش پرسید چه درخواستی داری/ اون گفت: دولت کشورم هویتم رو از من گرفته/ من به هویت اجتیاج دارم/ چیزی که حق هر انسان هست.


    مژگان:


    چه جمله تاثیر گذاری / خوب قاضی چی گفت: پرونده با موفقیت انجام شد؟ /


    نازنین:


    تا جایی که من مطلعه هستم هنوز منتظره پاسخه/ آمین که جواب مثبت میاد//


    مژگان:


    آمین


    نازنین:


    آمین/ بعد از اون روز ازش پرسیدم چرا گفتی هویت میخوای/ چون افراد کمی هستن که به این موضوع فکر کنن و توی دادگاه این جمله رو بگن


    مژگان: 


    آره واقعا/ منم میخواستم همین رو بپرسم/ چه جوابی داد؟/


    نازنین:


    اون بهم گفت باید یه داستانی رو برات بگم و شروع کرد به تعریف و گفت:


    چند روز پیش به دنبال مدارک تحصیلیم بودم /که به شناسنامه ام رسیدم /که بی رنگ و کهنه شده بود/ اونو برداشتم و ورق زدم


    / چند برگ کاغذ جلد شده / که تو بالای صفحه اول نوشته‌ شده بود شناسنامه/ زیر اون عکس بی‌جانی از من بود/ که یادگاریه سال‌های گذشته اس / مال زمان حدود 18 سالگیم//


    که اون عکس هم مثل خود شناسنامم دیگه تازه نیست کهنه و بی رنگ و رو شده/


    زیر اونها نوشته‌شده آقا/خانم ..... در تاریخ .... در شهر .... به دنیا آمد و اینکه من / فرزند آقای ..... و خانم .... هستم / دقت کردم دیدم تا اینجاش رو من میدونم/ اما چیزی که برام تازگی داشت این بود که نمیدونستم من دلیل وجود خودم نیستم / و باید موجودیت منو کس دیگری به ‌واسطه مهر و یا امضایی تصدیق کنه/اینو از اینجا متوجه شدم که تو پایینِ / همین صفحه ی تولد/ یک موجود دیگه ای وجود منو تصدیق کرده و با مهر و امضایی شهادت داده که من متولد شدم/ و خودم هم از اینجا فهمیدم که من به دنیا اومدم/ توی صفحه بعد نوشته بود خلاصه ازدواج و طلاق/ وقتی بیشتر دقت کردم فهمیدم/ این صفحه/ صفحه‌ای یه که / نماینده شادی یا غم / کامرانی یا ناکامی رابطه یک‌عمرم هست / به این که چی در این مدت به سرم اومده و چیکار کردم//


    فهمیدم اگر توی اون صفحه کوچک چیزی بنویسن/ یعنی / میان دو کس نکته‌هایی رد و بدل شده و هیجاناتی اتفاق افتاده/ و یا حتی کدورت یا صفا / بطور خلاصه

    • 30 min
    1060- تو را از چیزهای عظیم و مخفی که آنها راندانسته های مخبر خواهم ساخت

    1060- تو را از چیزهای عظیم و مخفی که آنها راندانسته های مخبر خواهم ساخت

    نویسنده: نازنین


    نازنین:


    درود و صد درود به شما شنوندگان پر امید برنامه ی زنان امید/ امیدوارم که حال دلتون خوش باشه/من نازنین هستم و به همراه دوست عزیزم مژگان / با یه برنامه دیگه همراهتون هستیم.


    مژگان: 


    منم درو میفرستم به شما شنوندگان عزیز و دوست داشتنی / خیلی خوشحالم که یه بار دیگه مهمون دلای گرم و پرامیدتون هستیم/ امروز میخوایم راجع به کهن الگوهای زندگی صحبت کنیم و به کتاب عالی و مفید سفر قهرمانی/ که کهن الگوهای زندگی رو بسیار زیبا / شرح داده /سری بزنیم و ببینیم این سفر برای ما /بعنوان یک مسیحی چه طور هست؟


    نازنین: 


    در این کتاب نویسنده به کهن الگوهایی اشاره میکنه که در واقع یک تجربه ی همگانیه / به نوعی همه ی ما این مراحل رو در زندگی پشت سر میذاریم/


    این کهن الگوهایی که میخوایم ازشون حرف بزنیم در واقع / اون دسته از الگو های مشترکی هستن که تو طول تاریخ در خودآگاه بشر شکل گرفته/و بعد/ سینه به سینه/ نسل به نسل/ به ناخودآگاه بشر امروز منتقل شده/میشه اون ها رو به عنوان یه موهبت جمعی/ الگوی جمعی/ و یا ابزار جمعی، در نظر گرفت/ که از نیاکان بشربه او/ به یادگار رسیده./ کهن الگوها در واقع ساختارهای عمیق روان/ و ساختارهای اجتماعی هستن/


     


    مژگان:


    همه ی ما در مرحله اول کودک معصومی هستیم که تو یه دنیایی بدون مشکل زندگی می کنیم.شاید بپرسید کودک معصوم کیه؟






    کودک معصوم کسیه که با تفکرات خوشبینانه به دنیا نگاه میکنه/انتظار اینو داره که همه حمایتش کنن/ انتظار این و داره که جهان جای امنی باشه// به اصطلاح بهشت امنش باشه/مثل آدم و حوا تو باغ عدن/ که محیط امن زندگیشون بود/ و از این رو به بهشت تمثیل شده که / اونجا همه نعمت ها و موهبت ها و هرآنچه که نیازه/ آشنا و راحت و در دسترسه/. هیچ غمی نیست، و زیانی پیدا نمی شه/ و در «آغوش امن الهی» روزگار می گذره. تمام نیازها تو بهشت برطرف می شه//


    نازنین:


     برای کودک معصوم/ همه چی خوبه/راضیه/ اما وقتی مه کنار میره وبا دنیای واقعی آشنا میشه/ در واقع اونجاست/ که خودشو تنها میبینه /و به این مرحله میگن کودک یتیم/ یعنی اون میفهمه که جهان بزرگه و او اونقدر ها بزرگ نیست/جهان قدرتمنده و او اونقدر ها قدرتمند نیست/ چرا که ما درد وحس میکنیم/ رنجو حس میکنیم/ و به انتظاراتی واقع بینانه / درباره ی دنیا و دیگران میرسیم/ و اینجاست که جوابهای مختلف میشنویم/ جوابی که شیطان به سوالای ما میده/ اینکه تو هیچ کس نیستی/ این که تو هدفی نداری تو زندگیتو / خلقتت باطل بوده/ و در مقابل جوابایی که خدا میده/ تو فرزند من هستی/ من قبل از خلقت دنیا برای تو برنامه ریزی کرده بودم/ خلقت تو هدف داشته/ و همیشه دختر یا پسر محبوب منی/


    عز

    • 30 min
    1059- تمامی قدرت در آسمان و زمین که به من سپرده شده را به شما میسپارم

    1059- تمامی قدرت در آسمان و زمین که به من سپرده شده را به شما میسپارم

    شکیبا : 


    ... این نوع دیگری از خستگی ست// من فکر می کنم بسیاری از ما با این خستگی زندگی می کنیم /بدون  اینکه بدونیم چه اتفاقی در حال رخ دادنه // ممکن تمام کارهایی رو که برای یه خواب راحت نیاز داریم رو انجام بدیم اما اغلب صبح  احساس می کنیم که شب سختی رو پشت سر گذاشتیم یا انگار خستگی روز گ ذشته هنوز تو تنمونه! //


    مژگان


     مثل اینکه رو ایریم/ درود من مژگان هستم به برنامه ی خودتون به برنامه ی زنان امید خوش اومدید / امروز به همراه همکار عزیزم نازنین و آقای شکیبا کارشناس برنامه در خدمت شما هستیم و قراره کلی از سخنانشون بهره ببریم/


    نازنین:


    سلام، من هم نازنین هستم به برنامه ی پر امید زنان امید خوش اومدید.//ممنون که دعوت ما رو قبول کردید و امروز با ما اینجا هستید.//


    شکیبا:


     سلام/خواهش میکنم/ اینجا در کنار شما و عزیزان شنونده همیشه خوبه//










    مژگان: 


    لطف دارید/همون طور که می دونید/ آقای شکیبا مشاور و مددکار هستن و سالهاست که با افرادی که دچار مشکلات روحی و روانی هستن کار می کنن/


    آقای شکیبا امیدوارم که بهتر باشید//


    کارشناس: 


    ممنونم/ راستش / از صبح احساس خستگی شدیدی دارم و احساس میکنم استراحت نکردم/ و این دقیقا موضوعی که که می خوام امروز/راجع بهش باهاتون حرف بزنم//


    نازنین: 


    مثل اینکه شب های زیادی رو تا دیر وقت بیدار بودید و کار کردید//


    کارشناس:


     نه / این خستگی هیچ ربطی به  شب بیداری نداره. این احساس /تروما یا آسیب خستگی نامیده میشه//


     مژگان:


     منظورتون از ترومای خستگی چیه؟//


    کارشناس:


     خوب.../ همونطور که می دونید چند وقت پیش درشهری که زندگی می کنم / زلزله وحشتناک و بسیار ترسناکی رخ داد/ به علاوه مردمی که مخالف حکومتن هر شب تو خیابونا دیده میشن و امنیت و از شهر ربودن.//


    مژگان:


     متاسفم واقعا /این اواخر خبرهای ناگواری از اون مناطق شنیده میشه // به نظر می رسه که اخیرا بلاهای طبیعی و انسانی زیادی تو کشورهای مختلف در حال رخ دادنه / طوفان/ زلزله/سونامی/ سیل/ جنگ و در برخی از نقاط آتش سوزی جنگل ها//

    • 30 min
    1058- تنها من معیار صحیح هستم

    1058- تنها من معیار صحیح هستم

    موضوع اجتماعی: من می خوام همسرمو تغییر بدم


    موضوع روحانی: همه از نگاه خداوند برابرند






    نویسنده: نازنین


    گوینده:نازنین و مژگان










    مژگان :


    خیلی از زوجا تو دوران قبل از ازدواج، وقتی رفتار ناخوشایندی تو نامزدشون می بینن، با خودشون فکر می‌کنن: «وقتی ازدواج کنم همه چیز درست میشه /یا اینکه من تغییرش میدم.» خیلیهای دیگه هم به‌هیچ‌وجه رفتار ناخوشایندی تو طرف مقابلشون نمی‌بینن و اونو فردی کاملاً بی‌نقص و کامل میبینن/ و البته بعد از ازدواج، سوپرایز میشن /متوجه یک‌سری رفتارهای آزار‌دهنده می‌شن که نمی‌دونن با آنها چکار کنن//






    نازنین: 


    درود و صد درود به شما شنوندگان همیشگی زنان امید/ من نازنین هستم با یه برنامه ی دیگه همراه دوست و همکار عزیزم مژگان مهمونه خونهاتون هستیم/






    مژگان:


    منم سلام میکنم به شما عزیزان و خیلی خوشحالم که یه بار دیگه در خدمت شما/ بهترینا هستیم/ فکر کنم موضوع برنامه ی امروز و حدس زدید/ تو بخش درس زندگی قراره راجع به تغییر دادن همسر حرف بزنیم 


    نازنین:


    بله و تو بخش روحانیم قراره/به سفری به کتاب مقدس داشته باشیم و ببنیم دیدگاه خدا نسبت به فرزندانش چه طور هست/






    مژگان:


    همهٔ ما چه قبل از ازدواج/ رفتارهای ناخوشایندی تو طرف مقابل دیده باشیم و چه بعد از ازدواج / می‌تونیم اعتراف کنیم که به تلاش‌های بی فایده دست زده و می‌زنیم/ تا همسر خودمون رو به‌شکلی که تمایل داریم، تغییر بدیم و/ با اصرار و کنترل /سعی تو انجام‌ دادن این کار داریم/ (


    البته لازمه/اشاره کنم صحبت ما در مورد رفتارهایی که به زندگی ما ضربهٔ مهلک می‌زنن یا روابط خشونت‌آمیز زوج‌ها نیست، بلکه زوج‌هایی با تفاوت‌ها و مشکلات معمولیه).


     فکر کنم/همهٔ ما به روش‌های مختلفی سعی کردیم تا همسرمون رو تغییر بدیم. /من مطمئنم که شمام حداقل بعضی از آنها رو امتحان کردید/ این طور نیست؟


     


    نازنین: 


    اکثر ما اولین روشی رو که انتخاب می‌کنیم/ گفتن و تکرار‌کردنه/ به‌طور مثال من مرتب به همسرم گوشزد می‌کنم که زیاد فلفل‌خوردن براش ضرر داره/ یا موقع بیرون رفتن از خونه حتما باید لباس کافی بپوشه تا سرما نخوره/، در‌حالی‌که او معمولاً احساس سرما نمی‌کنه./ وقتی گفتن به تنهایی اثر‌بخش نیست/ به «غر‌زدن» متوسل می شیم/ اگه با لباس کم بیرون بری، سرما می خوری و اگر سرما بخوری چنین و چنان میشه. /ما روزها و سال‌ها بدون اینکه خسته بشیم به تکرار مکرراتی ادامه میدیم/ که به‌طور معمول بی‌ثمر و بی فایده ان/.


    مژگان: 


    من دوستی داشتم که واقعا همینطور بود/ طوری که دیگه همسرشو /بچه هاش و به سطوح اورده بود/معمولاً مرحلهٔ بعد از گفتن و تکرار/ پیدا‌کردن

    • 30 min
    1057 - برای وارد شدن به ملکوت خدا باید مثل کودکان باشید

    1057 - برای وارد شدن به ملکوت خدا باید مثل کودکان باشید

    درس زندگی: پیوند عاطفی با نوزاد و کودک


    درس روحانی: فروتنی


    جمله کلیدی: برای وارد شدن به ملکوت خدا باید مثل کودکان باشید


    تگ: پیوند- کودک- نوزاد- قدیمیا- تغذیه- پدر  مادر  زنان  امید


      


    مژگان: 


    درود، درودی پر از محبت به شما فرزندان خدا. خیلی خوشحالم که امروز هم از طریق برنامه زنان امید به همراه دوست عزیزم نازنین، در خدمتتون هستیم.


     نازنین:


     سلام به شما همراهان عزیز و گرامی. امیدوارم که از برنامه ی امروز ما، لذت ببرید.


     مژگان:


     دوستان، امروز قراره در مورد یه موضوع خوشایند و لذت بخش صحبت کنیم. لااقل برای من که اینطوره! موضوع برنامه امروز در بخش درس زندگی، پیوند عاطفی با نوزاد و کودکه.


     نازنین: 


    و در بخش روحانی هم قراره در مورد تواضعی که از جنس فروتنی کودکانه اس، صحبت کنیم.


     مژگان:


     پیوند عاطفی نوزاد با والدین، اولین ارتباط عاطفی و پیوندیه که کودک تجربه میکنه . از طریق این پیوند، حس اعتماد ، امنیت و اطمینان در کودک شکل میگیره و فقدان اون میتونه در تمام طول عمرش، بر زندگی اون تاثیری منفی داشته باشه.


    نازنین: 


    خوشبختانه سالها پیش محققین دریافتن که ایجاد پیوند عاطفی بین والدین و کودک، از دوران بارداری شروع میشه. و این ارتباط از طریق صحبت کردن با جنین اتفاق میافته.


    مژگان: 


    بله و چه قدر این ارتباط اهمیت داره . به جز صحبت کردن، راه های دیگه ای هم برای ارتباط با کودکان وجود داره که یکی از اونها، حس لامسه اس. امروزه پزشکان توصیه میکنن که تا جایی که ممکنه، فرزندتون رو در آغوش بگیرید، نوازش کنید و با اون تماس پوستی داشته باشید. حتی من شنیدم که تماس پوستی مادر و نوزاد در لحظه تولد نوزاد، چقدر میتونه بر روان کودک در آینده تاثیر گذار باشه. و امروزه می بینیم که بلافاصله بعد از به دنیا آمدن نوزاد ، پزشکان این تماس پوستی رو برقرار می کنن .


    نازنین:


     مژگان جان، وقتی در مورد بغل کردن صحبت کردی یاد این افتادم که قدیما میگفتن نوزاد و زیاد بغل نکنید، چون به اصطلاح بغلی میشه و دیگه روی زمین ساکت نمیمونه .


    مژگان: 


    آره نازنین جان منم خیلی اینو شنیدم. خودم به شخصه اون دوران اصلا این حرفو قبول نداشتم. زمانی هم که ترنم به دنیا اومد، دائماً بغلش میکردم اما برعکس چیزی که میگفتن، اتفاقاً دختر من خیلی آروم بود و وقتی رو زمین میذاشتمش بیقراری نمیکرد.


    نازنین:


     آخی .... چقدر خوب! دوستان، شما هم به این نکته دقت کنید و فرزندتون رو بر اساس این استدلال اشتباه «بغلی شدن» از آغوش پر مهرتون محروم نکنید. مورد بعدی که به محکم تر شدن این پیوند کمک میکنه، ارتباط چشمی با نوزاده. هرچقدر بینایی کودک ارتقا پیدا میکنه، ارتباط چشمی بی

    • 30 min

Top Podcasts In Arts

موسوعة الكتب الصوتية
Podcast Record
أسمار
Mics | مايكس
أخضر
Akhdar - أخضر
You're Booked
Daisy Buchanan
Dish
S:E Creative Studio
روائع المسلسلات الإذاعية
Podcast Record

You Might Also Like