1058- تنها من معیار صحیح هستم زنان امید
-
- Books
موضوع اجتماعی: من می خوام همسرمو تغییر بدم
موضوع روحانی: همه از نگاه خداوند برابرند
نویسنده: نازنین
گوینده:نازنین و مژگان
مژگان :
خیلی از زوجا تو دوران قبل از ازدواج، وقتی رفتار ناخوشایندی تو نامزدشون می بینن، با خودشون فکر میکنن: «وقتی ازدواج کنم همه چیز درست میشه /یا اینکه من تغییرش میدم.» خیلیهای دیگه هم بههیچوجه رفتار ناخوشایندی تو طرف مقابلشون نمیبینن و اونو فردی کاملاً بینقص و کامل میبینن/ و البته بعد از ازدواج، سوپرایز میشن /متوجه یکسری رفتارهای آزاردهنده میشن که نمیدونن با آنها چکار کنن//
نازنین:
درود و صد درود به شما شنوندگان همیشگی زنان امید/ من نازنین هستم با یه برنامه ی دیگه همراه دوست و همکار عزیزم مژگان مهمونه خونهاتون هستیم/
مژگان:
منم سلام میکنم به شما عزیزان و خیلی خوشحالم که یه بار دیگه در خدمت شما/ بهترینا هستیم/ فکر کنم موضوع برنامه ی امروز و حدس زدید/ تو بخش درس زندگی قراره راجع به تغییر دادن همسر حرف بزنیم
نازنین:
بله و تو بخش روحانیم قراره/به سفری به کتاب مقدس داشته باشیم و ببنیم دیدگاه خدا نسبت به فرزندانش چه طور هست/
مژگان:
همهٔ ما چه قبل از ازدواج/ رفتارهای ناخوشایندی تو طرف مقابل دیده باشیم و چه بعد از ازدواج / میتونیم اعتراف کنیم که به تلاشهای بی فایده دست زده و میزنیم/ تا همسر خودمون رو بهشکلی که تمایل داریم، تغییر بدیم و/ با اصرار و کنترل /سعی تو انجام دادن این کار داریم/ (
البته لازمه/اشاره کنم صحبت ما در مورد رفتارهایی که به زندگی ما ضربهٔ مهلک میزنن یا روابط خشونتآمیز زوجها نیست، بلکه زوجهایی با تفاوتها و مشکلات معمولیه).
فکر کنم/همهٔ ما به روشهای مختلفی سعی کردیم تا همسرمون رو تغییر بدیم. /من مطمئنم که شمام حداقل بعضی از آنها رو امتحان کردید/ این طور نیست؟
نازنین:
اکثر ما اولین روشی رو که انتخاب میکنیم/ گفتن و تکرارکردنه/ بهطور مثال من مرتب به همسرم گوشزد میکنم که زیاد فلفلخوردن براش ضرر داره/ یا موقع بیرون رفتن از خونه حتما باید لباس کافی بپوشه تا سرما نخوره/، درحالیکه او معمولاً احساس سرما نمیکنه./ وقتی گفتن به تنهایی اثربخش نیست/ به «غرزدن» متوسل می شیم/ اگه با لباس کم بیرون بری، سرما می خوری و اگر سرما بخوری چنین و چنان میشه. /ما روزها و سالها بدون اینکه خسته بشیم به تکرار مکرراتی ادامه میدیم/ که بهطور معمول بیثمر و بی فایده ان/.
مژگان:
من دوستی داشتم که واقعا همینطور بود/ طوری که دیگه همسرشو /بچه هاش و به سطوح اورده بود/معمولاً مرحلهٔ بعد از گفتن و تکرار/ پیداکردن
موضوع اجتماعی: من می خوام همسرمو تغییر بدم
موضوع روحانی: همه از نگاه خداوند برابرند
نویسنده: نازنین
گوینده:نازنین و مژگان
مژگان :
خیلی از زوجا تو دوران قبل از ازدواج، وقتی رفتار ناخوشایندی تو نامزدشون می بینن، با خودشون فکر میکنن: «وقتی ازدواج کنم همه چیز درست میشه /یا اینکه من تغییرش میدم.» خیلیهای دیگه هم بههیچوجه رفتار ناخوشایندی تو طرف مقابلشون نمیبینن و اونو فردی کاملاً بینقص و کامل میبینن/ و البته بعد از ازدواج، سوپرایز میشن /متوجه یکسری رفتارهای آزاردهنده میشن که نمیدونن با آنها چکار کنن//
نازنین:
درود و صد درود به شما شنوندگان همیشگی زنان امید/ من نازنین هستم با یه برنامه ی دیگه همراه دوست و همکار عزیزم مژگان مهمونه خونهاتون هستیم/
مژگان:
منم سلام میکنم به شما عزیزان و خیلی خوشحالم که یه بار دیگه در خدمت شما/ بهترینا هستیم/ فکر کنم موضوع برنامه ی امروز و حدس زدید/ تو بخش درس زندگی قراره راجع به تغییر دادن همسر حرف بزنیم
نازنین:
بله و تو بخش روحانیم قراره/به سفری به کتاب مقدس داشته باشیم و ببنیم دیدگاه خدا نسبت به فرزندانش چه طور هست/
مژگان:
همهٔ ما چه قبل از ازدواج/ رفتارهای ناخوشایندی تو طرف مقابل دیده باشیم و چه بعد از ازدواج / میتونیم اعتراف کنیم که به تلاشهای بی فایده دست زده و میزنیم/ تا همسر خودمون رو بهشکلی که تمایل داریم، تغییر بدیم و/ با اصرار و کنترل /سعی تو انجام دادن این کار داریم/ (
البته لازمه/اشاره کنم صحبت ما در مورد رفتارهایی که به زندگی ما ضربهٔ مهلک میزنن یا روابط خشونتآمیز زوجها نیست، بلکه زوجهایی با تفاوتها و مشکلات معمولیه).
فکر کنم/همهٔ ما به روشهای مختلفی سعی کردیم تا همسرمون رو تغییر بدیم. /من مطمئنم که شمام حداقل بعضی از آنها رو امتحان کردید/ این طور نیست؟
نازنین:
اکثر ما اولین روشی رو که انتخاب میکنیم/ گفتن و تکرارکردنه/ بهطور مثال من مرتب به همسرم گوشزد میکنم که زیاد فلفلخوردن براش ضرر داره/ یا موقع بیرون رفتن از خونه حتما باید لباس کافی بپوشه تا سرما نخوره/، درحالیکه او معمولاً احساس سرما نمیکنه./ وقتی گفتن به تنهایی اثربخش نیست/ به «غرزدن» متوسل می شیم/ اگه با لباس کم بیرون بری، سرما می خوری و اگر سرما بخوری چنین و چنان میشه. /ما روزها و سالها بدون اینکه خسته بشیم به تکرار مکرراتی ادامه میدیم/ که بهطور معمول بیثمر و بی فایده ان/.
مژگان:
من دوستی داشتم که واقعا همینطور بود/ طوری که دیگه همسرشو /بچه هاش و به سطوح اورده بود/معمولاً مرحلهٔ بعد از گفتن و تکرار/ پیداکردن
30 min