Eksire Marefat | پادکست اکسیر معرفت PersianBMS
-
- Religion & Spirituality
در بُن هر كنشِ تاثيرگذارِ اجتماعى يك آگاهى و بينش عميق نشسته است. در اين برنامه تلاشى خواهيم داشت براى جستجوى چشم اندازهايى در كتاب ايقان در راه دستيابى به بينش عميقترى نسبت به راههاى امكان برقرارى ديالوگى معنادار ميان فرهنگهاى مختلف. و هم در سطح فردى كوششى خواهد بود براى پديد آوردن سازشى ميان زندگانى در دوران مدرن با باور به نقش موثر دين در پيش بردن تاريخ بشرى.
-
قسمت ۱۴۸ - نقشى نو: خيالبافى شاعرانه
يكى از سياستمداران قرن بيستم بيان كرده بود كه حتى اگر دشمن وجود ندارد میبايستى يكى ساخت. تاكيدش آن بود كه براى آن كه حس يگانگى و پيوند در بين افراد يک گروه عميق بشود میبايستى اين حس را در ضديت و مقابله با يک دشمن پديد آورد. اين الگويى بوده كه در طول هزاران سال، جامعههاى بشرى از آن سود بردهاند براى تحكيم اين حس وحدت. كوشش حضرت بهاءالله اين بوده كه بشر را به انديشيدن به الگوى جايگزينى براى يگانگى دعوت بكنند به گونهاى كه دايره اون، وسعت تمام كره خاكى را شامل بشود.
-
قسمت ۱۴۷ - نقشى نو: نقطه معراج
در اين گفتار گفتگو پيرامون رنج حيوانات در طبيعت را به آخر خواهيم رساند و نيز به طور خلاصه تبعات معرفتى و اخلاقى اين بحث را بيان خواهيم نمود. همچنين براى فهم جايگاه اين گفتگو در بحث چهارمين نقش دين، مرورى نيز خواهيم داشت بر نقشهاى چهارگانه ى دين تا در پرتوى مطالب اين چندين گفتار، نگاه تازهاى نسبت به هر يك از اين نقشها به دست داده شود.
-
قسمت ۱۴۶ - نقشى نو: آهو و شير
ايوب پيامبر پس از رنجهاى طولانى كه از اثر تلف شدن مال و فرزندان و سلامتىاش كشيد در نهايت طبق صورت ظاهرى متون كتب مقدسه در چشمهاى خنک و خوشگوار غوطهور شد تا همه آن رنجها براى او محو شوند. در آثار بهائى میشود ديد كه مقصود از اين چشمه آن بينش و آن گونه معرفتى است كه سبب شود فرد آدمى، معنايى براى آن دردها بيابد. آن چنان كه ديگر رنج نبرد. دقيقا پديد آمدن همين معنا در دوران طلايى زندگى بشر را كتب مقدسه وعده دادهاند براى رنج حيوانات در جهان طبيعت.
-
قسمت ۱۴۵ - نقشى نو: چشمه خوشگوار
در يک مقام اين سوال مطرح میشود كه اخلاقى زيستن به چه معناست، يعنى ملاک و معيار اخلاقى زيستن كدام است. اما پيش از آن خود اين سوال نيز مطرح میشود كه اصولا چرا میبايستى اخلاقى زيست. گفتگوهايى كه پيرامون رنج حيوانات و معناى آن داشتهايم میتواند مبناى جديدى براى پاسخ به اين سوال به دست بدهد، به گونهاى كه لزوم زيست اخلاقى نه به خاطر پاسخگو بودن به آفريدگار هستى، بلكه به جا آوردن تعهد و مسئوليت نسبت به همه آن موجوداتى است كه به خاطر رساندن انسان به اين جايگاه خويشتن را فدا نمودهاند.
-
قسمت ۱۴۴ - نقشى نو: بزرگترين ظلم
همين رنجى كه حيوانات صرفا به خاطر وجودشان در طبيعت میبرند به «زبان حال» درخواست آن را دارد تا معنايى براى اين همه زجر خلق بشود. هم حيوانات و هم ساير موجودات از پديد آوردن چنین معنايى ناتوان هستند و اين بار سنگين لزوما بر دوش انسان است. انسان نه تنها مسئول آن است كه وجود خود را به سوى غايت و هدفى بكشاند، بلكه مسئوليت پديد آوردن معنا براى ساير موجودات نيز بر دوش اوست. بدون انسان رنج حيوان بىعدالتى و خالى از هر گونه معنا خواهد بود.
-
قسمت ۱۴۳ - نقشى نو: قرعه فال
ميتوان پذيرفت كه از ميان دو جهان ممكن، آن جهانى بهتر ميبود كه در آن اختيار وجود داشته باشد و هم به تامل و تعمق، اين را درميیابيم كه هرگونه حركتى به سوى غايت و هدف، لازمهاش همين اختيار و معرفت ميبود. در آنصورت، بر اساس توضيحات اين چندين گفتار گذشته، ناگزير هستيم شاهد همين جهانى باشيم كه طبقه حيوانات در آن وجود دارند و بنا به ضرورت وجود، رنج بردن هم بخشي از پديد آمدن آنها ميبود. در اين گفتار صحبت را آغاز خواهيم كرد پيرامون مفهوم «فدا شدن» و اين كه دليل وجودى حيوانات را بايست در وجود انسان جستجو نمود