23 episódios

تشویشی در جستجوی آرامش ...
all i need is
a little rain
a little coffee
books
and a lot of you.

انسان عجیب ترین موجود جها‪ن‬ ملیکا جبین پور

    • Arte

تشویشی در جستجوی آرامش ...
all i need is
a little rain
a little coffee
books
and a lot of you.

    دو روز مانده به پایان جهان

    دو روز مانده به پایان جهان

    شاید همین حالا به شما خبر بدهد که تنها دو روز دیگر از وقتتان باقی مانده است. اگر متوجه بشوید که فقط دو روز مانده به پایان جهان، این دو روز را چگونه می‌گذرانید؟

    کتاب دو روز مانده به پایان جهان، داستانی از زندگی است. چشیدن طعم زندگی هزاران ساله تنها در یک روز. لذت زندگی کردن و پریدن و پرواز کردن و نفس کشیدن. لذت نگاه کردن به زندگی از نوع دیگری تا به حال آن را ندیده‌ایم. لذت زیستن زندگی طوری که هرگز پیش از آن نزیسته بودیم. زندگی را فهمیدن تجربه‌ی شگفت انگیزی است که با خواندن کتاب دو روز مانده به پایان جهان به دست می‌آید.

    دو روز مانده به پایان جهان، تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است. تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود. پریشان شد و آشفته و عصبانی. نزد خدا رفت تا روزهای بیشری از خدا بگیرد. داد زد و بد و بیراه گفت. خدا سکوت کرد. جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سکوت کرد. آسان و زمین را به هم ریخت، خدا سکوت کرد. به پر و پای فرشته و انسان پیچید، خدا سکوت کرد. کفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سکوت کرد. دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد. خدا سکوتش را شکست و گفت: عزیزم، اما یک روز دیگر هم رفت. تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی. تنها یک روز دیگر باقی است. بیا و لاقل این یک روز را زندگی کن.

    لابه لای هق هقش گفت: اما با یک روز... با یک روز چه کار می‌توان کرد...

    ّ خدا گفت: آنکس که لذت یک روز زیسن را تجربه کند، گویی که هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را درمی یابد، هزار سال هم به کارش می آید. و آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: حالا برو و زندگی کن.

    او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می درخشید. اما می‌ترسید حرکت کند، می‌ترسید راه برود، می‌ترسید زندگی از لای انگشتانش بریزد. قدری ایستاد... بعد با خودش گفت: وقتی فردایی ندارم، نگ داشن این زندگی چه فایده ای دارد، بگذار این یک مشت زندگی را مصرف کنم.

    • 5 min
    یلدای متفاوت امسال ما

    یلدای متفاوت امسال ما

    باشد که بیماری برود و بیداری شفایمان شود...
    متن بی نظیر از عرفان نظرآهاری عزیز

    • 3 min
    روز به روز بدتر میشد ...

    روز به روز بدتر میشد ...

    زنده بودن ترسناکه....
    متن از استاد آریانفر عزیز

    • 4 min
    من تورو جای هر دومون دوست دارم....

    من تورو جای هر دومون دوست دارم....

    به چی فک میکنی ؟؟

    • 1m
    بازآی دل تنگ مرا مونس جان باش

    بازآی دل تنگ مرا مونس جان باش

    بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش

    وین سوخته را محرم اسرار نهان باش

    زان باده که در میکده عشق فروشند

    ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش

    در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک

    جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش

    دلدار که گفتا به توام دل نگران است

    گو می‌رسم اینک به سلامت نگران باش

    خون شد دلم از حسرت آن لعل روان بخش

    ای درج محبت به همان مهر و نشان باش

    تا بر دلش از غصه غباری ننشیند

    ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش

    حافظ که هوس می‌کندش جام جهان بین

    گو در نظر آصف جمشید مکان باش

    • 3 min
    ای عاشقان

    ای عاشقان

    ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم كرده ام
    دركنج ویران مانده ام ، خمخانه را گم كرده ام

    هم در پی بالائیان ، هم من اسیر خاكیان
    هم در پی همخانه ام ،هم خانه را گم كرده ام

    آهم چو برافلاك شد اشكم روان بر خاك شد
    آخر از اینجا نیستم ، كاشانه را گم كرده ام

    درقالب این خاكیان عمری است سرگردان شدم
    چون جان اسیرحبس شد ، جانانه را گم كرده ام

    از حبس دنیا خسته ام چون مرغكی پر بسته ام
    جانم از این تن سیر شد ، سامانه را گم كرده ام

    در خواب دیدم بیدلی صد عاقل اندر پی روان
    می خواند باخوداین غزل ، دیوانه را گم كرده ام

    گر طالب راهی بیا ، ور در پی آهی برو
    این گفت وبا خودمی سرود ،پروانه راگم كرده ام

    چون نور پاك قدسی اش دیدم براو شیدا شدم
    گفتم كه ای جانان جان دردانه را گم كرده ام

    گفتا كه راه خانه ات را گر ز دل جویا شوی
    چندین ننالی روز و شب فرقانه را گم كرده ام

    این گفت وازمن دورشد چون موسی اندرطورشد
    دل از غمش ویرانه شد ، ویرانه را گم كرده ام

    • 2 min

Top de podcasts em Arte

Vale a pena com Mariana Alvim
Mariana Alvim
As Receitas da Tia Cátia
Bauer Media Audio Portugal
Ponto Final, Parágrafo
Magda Cruz
Refeitório
Antena1 - RTP
Blitz Posto Emissor
Expresso
Narrativa
Narrativa