خوانش متون فارسی کتابخانهی موقوفهی فرهنگی ادب
-
- Konst
منظور ما از «خوانش» متن آنگونه خواندنِ متن است که بایسته است و شایسته -در محدودهی توان و دانستههای اندکمان-؛ خواندنی که معنا و لحن و حس و حالِ متن را به دُرُستترین و بهترین گونهی ممکن -تا آنجا که میدانیم و میتوانیم- بِنُماید و به شنونده باز دهد.
----------
خوانش متون فارسی را با «تذکرةالاولیا» آغاز میکنیم که بیتردید از قلّههای سربهآسمان برکشیدهی ادبیّات فارسیست.
-
خوانش متون فارسی | اسرارالتوحید | صد | باب دوم، فصل اول، حکایت ۸۱
منظور ما از «خوانش» متن آنگونه خواندنِ متن است که بایسته است و شایسته -در محدودهی توان و دانستههای اندکمان-؛ خواندنی که معنا و لحن و حس و حالِ متن را به دُرُستترین و بهترین گونهی ممکن -تا آنجا که میدانیم و میتوانیم- بِنُماید و به شنونده باز دهد.
----------
نام ابوسعید ابوالخیر –زیسته از ۳۵۷ تا ۴۴۰ هجری قمری– عارفی که هر کجا یاد او رود، همهی دلها را وقت خوش شود، با تصوّف و عرفان ایرانی چنان آمیخته است که نام حافظ و خیّام با شعر فارسی و نام فردوسی با ایران. اگر در جستوجوی عناصِر سازندهی هویّت و معنویّت ایران باشیم، در ترکیب پیچیدهی اندیشهها و چهرههایی که سازندهی این معنویّتاند، در کنار خیّام و فردوسی و نظامی و حلاّج و بایزید و رستم و سیاوش و بوریحان و بوعلی و سهروردی و هزاران هزار عنصر هنری و فرهنگی دیگر –از گاتاها تا مسجد شیخ لطفالله– بوسعید، چه در افسانه و چه در حقیقت تاریخیاش، یکی از مایههای اصلی این مفهوم و معنویّت است؛ یکی از بزرگترین آموزگاران نیکی و پاکی و آزاداندیشی و بیتعصّبی و انساندوستی و آزادگی و هوشیاری و سرمستی و روشنبینی و طنز و طهارتِ روحی. و این کتاب «اسرارالتّوحید» زندگینامهی اوست؛ نه تنها زندگینامهی او، که یکی از عالیترین نمونههای خلاقیّت هنری و ادبی در زبان فارسی و یکی از اسناد درجهی اوّل تاریخ اجتماعی ایران و تاریخ تصّوف و عرفان ایرانی.
گر چه برای خوانندهی اهل و آشنا نیازی به توضیح نیست، امّا برای عامّهی خوانندگان، بهویژه جوانان، شاید ضرورت داشته باشد که یاداوریم همهی مطالب این کتاب، امروز روز، موردپسند همهی سلیقهها نیست و بیگمان بعضی سخنان و بعضی داستانها درین کتاب هست که زمینهی خرافی یا –حتّا از چشماندازی– آموزشهایی خِلاف عُرف و اخلاق دارد، ولی توجّه باید داشت که نَخستین هدف از نشر این گونه کتابها جنبهی هنری و ادبی آنهاست –و نه تمام جوانب پیام و محتوای آنها– و پس از آن، ارزشهای تاریخی و جامعهشناسی و فواید دیگری که دارند. با اینهمه قابل یاداوریست که در میان کتابهای تصوّف و زندگینامههای مشایخ صوفیّه (در کل ادبیّات فارسی (و عربی)) این کتاب کمترین ضعفها را از آن دیدگاهها دارد و بیشترین آموزشها را در زمینهی انساندوستی و جوانمردی و گذشت. و این نکته را نباید فراموش کرد که بیشتر این ضعفها حاصل افسانههاییست که مریدان بر شخصیّت بوسعید، پس از مرگ وی افزودهاند، یا ضعفهاییست که پیرامونیان او داشتهاند و انسان همیشه در معرض ضعف و خطاست که خُلِقَ الإِنسانُ ضَعیفاً. بگذریم از -
خوانش متون فارسی | اسرارالتوحید | صد | باب دوم، فصل اول، حکایت ۸۰
منظور ما از «خوانش» متن آنگونه خواندنِ متن است که بایسته است و شایسته -در محدودهی توان و دانستههای اندکمان-؛ خواندنی که معنا و لحن و حس و حالِ متن را به دُرُستترین و بهترین گونهی ممکن -تا آنجا که میدانیم و میتوانیم- بِنُماید و به شنونده باز دهد.
----------
نام ابوسعید ابوالخیر –زیسته از ۳۵۷ تا ۴۴۰ هجری قمری– عارفی که هر کجا یاد او رود، همهی دلها را وقت خوش شود، با تصوّف و عرفان ایرانی چنان آمیخته است که نام حافظ و خیّام با شعر فارسی و نام فردوسی با ایران. اگر در جستوجوی عناصِر سازندهی هویّت و معنویّت ایران باشیم، در ترکیب پیچیدهی اندیشهها و چهرههایی که سازندهی این معنویّتاند، در کنار خیّام و فردوسی و نظامی و حلاّج و بایزید و رستم و سیاوش و بوریحان و بوعلی و سهروردی و هزاران هزار عنصر هنری و فرهنگی دیگر –از گاتاها تا مسجد شیخ لطفالله– بوسعید، چه در افسانه و چه در حقیقت تاریخیاش، یکی از مایههای اصلی این مفهوم و معنویّت است؛ یکی از بزرگترین آموزگاران نیکی و پاکی و آزاداندیشی و بیتعصّبی و انساندوستی و آزادگی و هوشیاری و سرمستی و روشنبینی و طنز و طهارتِ روحی. و این کتاب «اسرارالتّوحید» زندگینامهی اوست؛ نه تنها زندگینامهی او، که یکی از عالیترین نمونههای خلاقیّت هنری و ادبی در زبان فارسی و یکی از اسناد درجهی اوّل تاریخ اجتماعی ایران و تاریخ تصّوف و عرفان ایرانی.
گر چه برای خوانندهی اهل و آشنا نیازی به توضیح نیست، امّا برای عامّهی خوانندگان، بهویژه جوانان، شاید ضرورت داشته باشد که یاداوریم همهی مطالب این کتاب، امروز روز، موردپسند همهی سلیقهها نیست و بیگمان بعضی سخنان و بعضی داستانها درین کتاب هست که زمینهی خرافی یا –حتّا از چشماندازی– آموزشهایی خِلاف عُرف و اخلاق دارد، ولی توجّه باید داشت که نَخستین هدف از نشر این گونه کتابها جنبهی هنری و ادبی آنهاست –و نه تمام جوانب پیام و محتوای آنها– و پس از آن، ارزشهای تاریخی و جامعهشناسی و فواید دیگری که دارند. با اینهمه قابل یاداوریست که در میان کتابهای تصوّف و زندگینامههای مشایخ صوفیّه (در کل ادبیّات فارسی (و عربی)) این کتاب کمترین ضعفها را از آن دیدگاهها دارد و بیشترین آموزشها را در زمینهی انساندوستی و جوانمردی و گذشت. و این نکته را نباید فراموش کرد که بیشتر این ضعفها حاصل افسانههاییست که مریدان بر شخصیّت بوسعید، پس از مرگ وی افزودهاند، یا ضعفهاییست که پیرامونیان او داشتهاند و انسان همیشه در معرض ضعف و خطاست که خُلِقَ الإِنسانُ ضَعیفاً. بگذریم از -
خوانش متون فارسی | اسرارالتوحید | نودونه | باب دوم، فصل اول، حکایت ۷۹
منظور ما از «خوانش» متن آنگونه خواندنِ متن است که بایسته است و شایسته -در محدودهی توان و دانستههای اندکمان-؛ خواندنی که معنا و لحن و حس و حالِ متن را به دُرُستترین و بهترین گونهی ممکن -تا آنجا که میدانیم و میتوانیم- بِنُماید و به شنونده باز دهد.
----------
نام ابوسعید ابوالخیر –زیسته از ۳۵۷ تا ۴۴۰ هجری قمری– عارفی که هر کجا یاد او رود، همهی دلها را وقت خوش شود، با تصوّف و عرفان ایرانی چنان آمیخته است که نام حافظ و خیّام با شعر فارسی و نام فردوسی با ایران. اگر در جستوجوی عناصِر سازندهی هویّت و معنویّت ایران باشیم، در ترکیب پیچیدهی اندیشهها و چهرههایی که سازندهی این معنویّتاند، در کنار خیّام و فردوسی و نظامی و حلاّج و بایزید و رستم و سیاوش و بوریحان و بوعلی و سهروردی و هزاران هزار عنصر هنری و فرهنگی دیگر –از گاتاها تا مسجد شیخ لطفالله– بوسعید، چه در افسانه و چه در حقیقت تاریخیاش، یکی از مایههای اصلی این مفهوم و معنویّت است؛ یکی از بزرگترین آموزگاران نیکی و پاکی و آزاداندیشی و بیتعصّبی و انساندوستی و آزادگی و هوشیاری و سرمستی و روشنبینی و طنز و طهارتِ روحی. و این کتاب «اسرارالتّوحید» زندگینامهی اوست؛ نه تنها زندگینامهی او، که یکی از عالیترین نمونههای خلاقیّت هنری و ادبی در زبان فارسی و یکی از اسناد درجهی اوّل تاریخ اجتماعی ایران و تاریخ تصّوف و عرفان ایرانی.
گر چه برای خوانندهی اهل و آشنا نیازی به توضیح نیست، امّا برای عامّهی خوانندگان، بهویژه جوانان، شاید ضرورت داشته باشد که یاداوریم همهی مطالب این کتاب، امروز روز، موردپسند همهی سلیقهها نیست و بیگمان بعضی سخنان و بعضی داستانها درین کتاب هست که زمینهی خرافی یا –حتّا از چشماندازی– آموزشهایی خِلاف عُرف و اخلاق دارد، ولی توجّه باید داشت که نَخستین هدف از نشر این گونه کتابها جنبهی هنری و ادبی آنهاست –و نه تمام جوانب پیام و محتوای آنها– و پس از آن، ارزشهای تاریخی و جامعهشناسی و فواید دیگری که دارند. با اینهمه قابل یاداوریست که در میان کتابهای تصوّف و زندگینامههای مشایخ صوفیّه (در کل ادبیّات فارسی (و عربی)) این کتاب کمترین ضعفها را از آن دیدگاهها دارد و بیشترین آموزشها را در زمینهی انساندوستی و جوانمردی و گذشت. و این نکته را نباید فراموش کرد که بیشتر این ضعفها حاصل افسانههاییست که مریدان بر شخصیّت بوسعید، پس از مرگ وی افزودهاند، یا ضعفهاییست که پیرامونیان او داشتهاند و انسان همیشه در معرض ضعف و خطاست که خُلِقَ الإِنسانُ ضَعیفاً. بگذریم از -
خوانش متون فارسی | اسرارالتوحید | نودوهشت | باب دوم، فصل اول، حکایت ۷۸
منظور ما از «خوانش» متن آنگونه خواندنِ متن است که بایسته است و شایسته -در محدودهی توان و دانستههای اندکمان-؛ خواندنی که معنا و لحن و حس و حالِ متن را به دُرُستترین و بهترین گونهی ممکن -تا آنجا که میدانیم و میتوانیم- بِنُماید و به شنونده باز دهد.
----------
نام ابوسعید ابوالخیر –زیسته از ۳۵۷ تا ۴۴۰ هجری قمری– عارفی که هر کجا یاد او رود، همهی دلها را وقت خوش شود، با تصوّف و عرفان ایرانی چنان آمیخته است که نام حافظ و خیّام با شعر فارسی و نام فردوسی با ایران. اگر در جستوجوی عناصِر سازندهی هویّت و معنویّت ایران باشیم، در ترکیب پیچیدهی اندیشهها و چهرههایی که سازندهی این معنویّتاند، در کنار خیّام و فردوسی و نظامی و حلاّج و بایزید و رستم و سیاوش و بوریحان و بوعلی و سهروردی و هزاران هزار عنصر هنری و فرهنگی دیگر –از گاتاها تا مسجد شیخ لطفالله– بوسعید، چه در افسانه و چه در حقیقت تاریخیاش، یکی از مایههای اصلی این مفهوم و معنویّت است؛ یکی از بزرگترین آموزگاران نیکی و پاکی و آزاداندیشی و بیتعصّبی و انساندوستی و آزادگی و هوشیاری و سرمستی و روشنبینی و طنز و طهارتِ روحی. و این کتاب «اسرارالتّوحید» زندگینامهی اوست؛ نه تنها زندگینامهی او، که یکی از عالیترین نمونههای خلاقیّت هنری و ادبی در زبان فارسی و یکی از اسناد درجهی اوّل تاریخ اجتماعی ایران و تاریخ تصّوف و عرفان ایرانی.
گر چه برای خوانندهی اهل و آشنا نیازی به توضیح نیست، امّا برای عامّهی خوانندگان، بهویژه جوانان، شاید ضرورت داشته باشد که یاداوریم همهی مطالب این کتاب، امروز روز، موردپسند همهی سلیقهها نیست و بیگمان بعضی سخنان و بعضی داستانها درین کتاب هست که زمینهی خرافی یا –حتّا از چشماندازی– آموزشهایی خِلاف عُرف و اخلاق دارد، ولی توجّه باید داشت که نَخستین هدف از نشر این گونه کتابها جنبهی هنری و ادبی آنهاست –و نه تمام جوانب پیام و محتوای آنها– و پس از آن، ارزشهای تاریخی و جامعهشناسی و فواید دیگری که دارند. با اینهمه قابل یاداوریست که در میان کتابهای تصوّف و زندگینامههای مشایخ صوفیّه (در کل ادبیّات فارسی (و عربی)) این کتاب کمترین ضعفها را از آن دیدگاهها دارد و بیشترین آموزشها را در زمینهی انساندوستی و جوانمردی و گذشت. و این نکته را نباید فراموش کرد که بیشتر این ضعفها حاصل افسانههاییست که مریدان بر شخصیّت بوسعید، پس از مرگ وی افزودهاند، یا ضعفهاییست که پیرامونیان او داشتهاند و انسان همیشه در معرض ضعف و خطاست که خُلِقَ الإِنسانُ ضَعیفاً. بگذریم از -
خوانش متون فارسی | اسرارالتوحید | نودوهفت | باب دوم، فصل اول، حکایت ۷۷
منظور ما از «خوانش» متن آنگونه خواندنِ متن است که بایسته است و شایسته -در محدودهی توان و دانستههای اندکمان-؛ خواندنی که معنا و لحن و حس و حالِ متن را به دُرُستترین و بهترین گونهی ممکن -تا آنجا که میدانیم و میتوانیم- بِنُماید و به شنونده باز دهد.
----------
نام ابوسعید ابوالخیر –زیسته از ۳۵۷ تا ۴۴۰ هجری قمری– عارفی که هر کجا یاد او رود، همهی دلها را وقت خوش شود، با تصوّف و عرفان ایرانی چنان آمیخته است که نام حافظ و خیّام با شعر فارسی و نام فردوسی با ایران. اگر در جستوجوی عناصِر سازندهی هویّت و معنویّت ایران باشیم، در ترکیب پیچیدهی اندیشهها و چهرههایی که سازندهی این معنویّتاند، در کنار خیّام و فردوسی و نظامی و حلاّج و بایزید و رستم و سیاوش و بوریحان و بوعلی و سهروردی و هزاران هزار عنصر هنری و فرهنگی دیگر –از گاتاها تا مسجد شیخ لطفالله– بوسعید، چه در افسانه و چه در حقیقت تاریخیاش، یکی از مایههای اصلی این مفهوم و معنویّت است؛ یکی از بزرگترین آموزگاران نیکی و پاکی و آزاداندیشی و بیتعصّبی و انساندوستی و آزادگی و هوشیاری و سرمستی و روشنبینی و طنز و طهارتِ روحی. و این کتاب «اسرارالتّوحید» زندگینامهی اوست؛ نه تنها زندگینامهی او، که یکی از عالیترین نمونههای خلاقیّت هنری و ادبی در زبان فارسی و یکی از اسناد درجهی اوّل تاریخ اجتماعی ایران و تاریخ تصّوف و عرفان ایرانی.
گر چه برای خوانندهی اهل و آشنا نیازی به توضیح نیست، امّا برای عامّهی خوانندگان، بهویژه جوانان، شاید ضرورت داشته باشد که یاداوریم همهی مطالب این کتاب، امروز روز، موردپسند همهی سلیقهها نیست و بیگمان بعضی سخنان و بعضی داستانها درین کتاب هست که زمینهی خرافی یا –حتّا از چشماندازی– آموزشهایی خِلاف عُرف و اخلاق دارد، ولی توجّه باید داشت که نَخستین هدف از نشر این گونه کتابها جنبهی هنری و ادبی آنهاست –و نه تمام جوانب پیام و محتوای آنها– و پس از آن، ارزشهای تاریخی و جامعهشناسی و فواید دیگری که دارند. با اینهمه قابل یاداوریست که در میان کتابهای تصوّف و زندگینامههای مشایخ صوفیّه (در کل ادبیّات فارسی (و عربی)) این کتاب کمترین ضعفها را از آن دیدگاهها دارد و بیشترین آموزشها را در زمینهی انساندوستی و جوانمردی و گذشت. و این نکته را نباید فراموش کرد که بیشتر این ضعفها حاصل افسانههاییست که مریدان بر شخصیّت بوسعید، پس از مرگ وی افزودهاند، یا ضعفهاییست که پیرامونیان او داشتهاند و انسان همیشه در معرض ضعف و خطاست که خُلِقَ الإِنسانُ ضَعیفاً. بگذریم از -
خوانش متون فارسی | اسرارالتوحید | نودوشش | باب دوم، فصل اول، حکایت ۷۶
منظور ما از «خوانش» متن آنگونه خواندنِ متن است که بایسته است و شایسته -در محدودهی توان و دانستههای اندکمان-؛ خواندنی که معنا و لحن و حس و حالِ متن را به دُرُستترین و بهترین گونهی ممکن -تا آنجا که میدانیم و میتوانیم- بِنُماید و به شنونده باز دهد.
----------
نام ابوسعید ابوالخیر –زیسته از ۳۵۷ تا ۴۴۰ هجری قمری– عارفی که هر کجا یاد او رود، همهی دلها را وقت خوش شود، با تصوّف و عرفان ایرانی چنان آمیخته است که نام حافظ و خیّام با شعر فارسی و نام فردوسی با ایران. اگر در جستوجوی عناصِر سازندهی هویّت و معنویّت ایران باشیم، در ترکیب پیچیدهی اندیشهها و چهرههایی که سازندهی این معنویّتاند، در کنار خیّام و فردوسی و نظامی و حلاّج و بایزید و رستم و سیاوش و بوریحان و بوعلی و سهروردی و هزاران هزار عنصر هنری و فرهنگی دیگر –از گاتاها تا مسجد شیخ لطفالله– بوسعید، چه در افسانه و چه در حقیقت تاریخیاش، یکی از مایههای اصلی این مفهوم و معنویّت است؛ یکی از بزرگترین آموزگاران نیکی و پاکی و آزاداندیشی و بیتعصّبی و انساندوستی و آزادگی و هوشیاری و سرمستی و روشنبینی و طنز و طهارتِ روحی. و این کتاب «اسرارالتّوحید» زندگینامهی اوست؛ نه تنها زندگینامهی او، که یکی از عالیترین نمونههای خلاقیّت هنری و ادبی در زبان فارسی و یکی از اسناد درجهی اوّل تاریخ اجتماعی ایران و تاریخ تصّوف و عرفان ایرانی.
گر چه برای خوانندهی اهل و آشنا نیازی به توضیح نیست، امّا برای عامّهی خوانندگان، بهویژه جوانان، شاید ضرورت داشته باشد که یاداوریم همهی مطالب این کتاب، امروز روز، موردپسند همهی سلیقهها نیست و بیگمان بعضی سخنان و بعضی داستانها درین کتاب هست که زمینهی خرافی یا –حتّا از چشماندازی– آموزشهایی خِلاف عُرف و اخلاق دارد، ولی توجّه باید داشت که نَخستین هدف از نشر این گونه کتابها جنبهی هنری و ادبی آنهاست –و نه تمام جوانب پیام و محتوای آنها– و پس از آن، ارزشهای تاریخی و جامعهشناسی و فواید دیگری که دارند. با اینهمه قابل یاداوریست که در میان کتابهای تصوّف و زندگینامههای مشایخ صوفیّه (در کل ادبیّات فارسی (و عربی)) این کتاب کمترین ضعفها را از آن دیدگاهها دارد و بیشترین آموزشها را در زمینهی انساندوستی و جوانمردی و گذشت. و این نکته را نباید فراموش کرد که بیشتر این ضعفها حاصل افسانههاییست که مریدان بر شخصیّت بوسعید، پس از مرگ وی افزودهاند، یا ضعفهاییست که پیرامونیان او داشتهاند و انسان همیشه در معرض ضعف و خطاست که خُلِقَ الإِنسانُ ضَعیفاً. بگذریم از