شعر | با صدای شاعر Schahrouz
-
- History
-
بهترین شعرهای معاصر ایران را به با صدای خود ِ شاعر بشنوید
ــــــــــــــ♬ــــــــــــــ
شعر با صدای شاعر، در پلتفرمهای زیر هم حضور دارد؛
▨ سانکلاد
▨ تلگرام
▨ یوتیوب
▨ اپل پادکست
▨ شنوتو
-
رضا براهنی | خطاب به پروانهها
▨ شعر: خطاب به پروانهها▨ شاعر: رضا براهنی▨ با صدای: شاعر♬ پالایش و تنظیم: شهروزــــــــــــــــــــــــشبانهروز من از سرسرای سبز سروهای شما می گذشتپروانههای از جان گذشتهی گذشته و آیندهحرامیانی که ماههای مرا از آسمانها، از فصلها و از رواقهای عاشقانه به یغما میبردنداکنون تسلیم میشوندهان بنگرید! من، پهلو به پهلوی خیل نهنگهای جوان غوطه میخورمفانوس فلسهاي ماهيان اقيانوس ... بر منظر من استدر مرتع سماع هزاران هزار كوسه ... گردابهاي سرخ جهان را ميرقصانمو پلههاي قزلآلا ... از چشمهاي من ... هماره مسافرهاي زيبا را ... به كهكشان كشفهاي ِجديدم ميآورندشبكورهاي كيهانيدر ظلمتي ابدي ميچرخنداما منيك آسمان نواز عشق ِ آفتابهاي جوان آفريده اماز آسمان نهفته نخواهم داشتكه چشمهاي من همه را ديده ستماهي دوشقه ميگذرد از كنار ابرچون ذوالفقاري بيقبضهديده ست چشمهاي من همه را ديده ستحرامياني كه ماههاي مرا از آسمانها، از فصلها و از رواقهاي عاشقانه به يغما ميبردنداكنونتسليم ميشوندشبانهروز من از سرسراي سبز سروهاي شما میگذشتپروانههاي از جان گذشتهي گذشته و آيندهاز چشم آدميان، روزييا مثل خداي رومي پنهان خواهم شديا مثل شمس هموطنمدر غوغایی مشكوك و رمزواره و گستاخ جان خواهم دادبا چشم باز در صف نظارگان بايستيد؛ پهلو به پهلوي خيل نهنگهاي جوانغوطه ميخورمديده ست چشمهاي من همه راديده ست▨هشتم تا دهم خرداد ماه ۱۳۷۰ تهراناز کتاب خطاب به پروانه ها
-
شهریار | دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت
▨ نام شعر: دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت▨ شاعر: شهریار (سیّد محمّدحسین بهجت تبریزی)▨ با صدای: شاعر♬ پالایش و تنظیم: شهروزساندکلاد منـــــــــــــــــــــــــ*تذکر: یک بیت که در آن درباره جهاد صحبت شده، که بندهی حقیر علاقمند نبودم در پالایش من حضور داشته باشد و بنابراین در این دکلمه صوتی نیامده استـــــــــــــــــــــــــدلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهتشبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهتدر انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیستاگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهتز گرد راه برون آ که پیر دست به دیواربه اشک و آه یتیمان دویده بر سر راهتبیا که این رمد چشم عاشقان تو ای شاهنمیرمد مگر از توتیای گرد سیاهتبیا که جز تو سزاوار این کلاه و کمر نیستتویی که سوده کمربند کهکشان کلاهتجمال چون تو به چشم نگاه پاک توان دیدبه روی چون منی الحق دریغ چشم و نگاهتدر انتظار تو میمیرم و در این دم آخردلم خوشست که دیدم به خواب گاه به گاهتاگر به باغ تو گل بر دمید من به دل خاکاجازتی که سری بر کنم به جای گیاهتتنور سینه ما را ای آسمان به حذر باشکه روی ماه سیه میکند به دوده آهتکنون که میدمد از مغرب آفتاب نیابتچه کوههای سلاطین که میشود پَر کاهتتویی که پشت و پناه جهادیان خداییکه سر جهاد توی و خداست پشت و پناهتخدا و بال جوانی نهد به گردن پیریتو «شهریار» خمیدی به زیر بار گناهت
-
اردلان سرفراز | سوغاتی
▨ نام شعر (ترانه): سوغاتی▨ شاعر: اردلان سرفراز▨ با صدای: اردلان سرفراز▨ پالایش و تنظیم: شهروزــــــــــــــــــــــــوقتی میای صدای پات از همه جادهها میادانگار نه از یه شهر دور که از همه دنیا میادتا وقتی که در وا میشه لحظهی دیدن میرسههرچی که جادهس رو زمین به سینهی من میرسهای که تویی همهکسم بی تو میگیره نفسماگه تو رو داشتهباشم به هرچی میخوام میرسموقتی تو نیستی قلبمو واسه کی تکرار بکنم؟گلهای خوابآلوده رو واسه کی بیدار بکنم؟واسه کبوترای عشق، دست کی دونه بپاشه؟مگه تن من میتونه بدون تو زنده باشه؟عزیزترین سوغاتیه غبار پیراهن توعمر دوبارهی منه دیدن و بوییدن تونه من تو رو واسه خودم، نه از سر هوس میخوامعمر دوبارهی منی تو رو واسه نفس میخوامای که تویی همهکسم بی تو میگیره نفسماگه تو رو داشتهباشم به هرچی میخوام میرسم
-
بیداد خراسانی | گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است
▨ نام شعر: گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است▨ شاعر: بیداد خراسانی▨ با صدای: بیداد خراسانی▨ پالایش و تنظیم: شهروزــــــــــــــــــــــــگیرم گلاب ِ ناب ِ شما اصل ِ قمصر است اما چه سود؟ حاصل ِ گلهای پرپر استشرم از نگاه بلبل بیدل نمیکنید کز هجر گل نوای فغانش به حنجر است؟ از آن زمان که آیینهگردان ِ شب شُدید آیینهی دل از دَم دوران مکدر است فردایتان چکیدهی امروز زندگی است امروزتان طلیعهی فردای ِ محشر است وقتی که تیغ کینه سر عشق را برید وقتی حدیث درد برایم مکرر است وقتی ز چنگ ِ شوم ِ زمان، مرگ میچکد وقتی دل سیاه زمین جای گوهر است وقتی بهار، وصلهی ناجورِ فصلهاست وقتی تبر، مدافع ِ حق ِ صنوبر است وقتی به دادگاه عدالت، طناب ِ دار بر صدر مینشیند و قاضی و داور است وقتی طراوت ِ چمن از اشک ابرهاست وقتی که نقش خون به دل ِ ما مُصور است وقتی که نوح، کشتی خود را به خون نشاند وقتی که مار، معجزهی یک پیمبر است وقتی که برخلاف ِ تمام فسانهها امروز، شعله، مسلخ سرخ سمندر است از من مخواه شعرِ تر، ای بیخبر ز درد شعری که خون از آن نچِکد، ننگ ِ دفتر است(این غزل مثنوی ادامه دارد)
-
مشفق کاشانی | نمیدانم کیم
▨ نام شعر: نمیدانم کیم▨ شاعر: مشفق کاشانی▨ با صدای: مشفق کاشانی♪ پالایش و تنظیم: شهروز───── ♪ ─────چون حبابی خانه بر دوشم، نمیدانم کیمخالی از دریاست آغوشم، نمیدانم کیامدود ِشمع ِکُشتهام، در انجمن پیچیدهامدر عزای خود سیهپوشم نمیدانم کیمتا پیام از گوهر ِخود گیرم از گرداب وحیپای تا سر چون صدف گوشم نمیدانم کیمسایبان ِسایهی کمرنگ خود گم کردهامیاد ِاز خاطر فراموشم، نمیدانم کیممرغ ِآتشبال ِ پر افشانده بر خاکسرتمخشم ِآتشگاه ِخاموشم، نمیدانم کیمداغ هرجا گُل کند باغِ شقایق میشودبر سَر ِهر داغ میجوشم، نمیدانم کیمسر به صحرا میگذارم تا شهیدستان ِ دوستنای ِ چوپان، بانگ ِچاووشم،، نمیدانم کیمزان می ِباقی که ساقی ریخت در پیمانهامطاقت از دل شد، ز سر هوشم، نمیدانم کیمگاه تبریزم کند افسون به شعر ِشهریارگاه با افسانه در یوشم، نمیدانم کیمرازی از عین القضاتم، رمزی از شکوی الغریبخانی از خون ِ سیاووشم، نمیدانم کیم▨عباس کیمنش مشهور به مشفق کاشانی متخلص به مشفق
-
منوچهر آتشی | تاریکی
▨ نام شعر: تاریکی ▨ شاعر: منوچهر آتشی▨ با صدای: منوچهر آتشی♪ پالایش و تنظیم: شهروز─────♪ ─────خانهات سرد است؟خورشیدی در پاکت میگذارم وبرایت پست میکنمستارهی کوچکی در کلمهای بگذار وبه آسمانم روانه کن؛بسیار تاریکم ▨
Customer Reviews
عالی
باورم نمیشه دارم صدای قدیمی شاعران رو با چنین کیفیتی میشنوم
🙏🏼
بسیار عالی حظ میبریم ازین دریچه جدید