نامههای دایی بهمن Persian Media Production | رسانه پارسی
-
- Society & Culture
دایی بهمن شاعر است و در نامههایی خطاب به بهار، خواهرزادهی دو سالهاش، از تجربهها و درک و دریافتهای شاعرانهاش از اتفاقات ساده و روزمرهی زندگی با او حرف میزند.
-
۱۲. داستان پگاه (بخش دوم)
در ادامهی قسمت قبل، پگاه در قصهاش از پدربزرگی صحبت میکند که راه عبور از زمستان را به خوبی میداند. بر این داستان، منطق «پایان شب سیه سپید است» حاکم نیست بلکه عملا خود شب سیه سپید است. داستان با آرزویی زیبا که مادر برای پگاه دارد به پایان میرسد.
-
۱۱. داستان پگاه (بخش اول)
پگاه نام قهرمان داستان منظومی است که دایی بهمن هنگامی که سرباز بوده آن را سروده است. قصه در شبی اتفاق میافتد که بر خلاف همهی شبها، این پگاه است که قصد دارد برای مادرش قصه بگوید و مادر با مهربانی این را میپذیرد.
-
۱۰. یک پرانتز نورانی
در این نامه، دایی بهمن ویژگیهای اقلیمی و جغرافیایی استرالیا را توصیف میکند که یکی از زیباترین آنها، از نظر او، برعکس بودن هلال ماه در نیمکره جنوبی از جمله استرالیاست.
-
۹. گلدان
بعد از یک شب طوفانی در همان مدرسهی شبانه روزی، دایی بهمن یکی از بزرگترین و زیباترین گلدانهای محوطه را شکسته در کف حیاط پیدا میکند. اما متوجه میشود بخشی مهم از آن مجموعهی گل و گلدان و خاک و گیاه سالم مانده که موجب نجات گیاه شده است.
-
۸. آخرین بوته
دایی بهمن در مدرسهای شبانهروزی مسئول آبیاری باغچههایی است طبقهطبقه و پر از گل و گیاه. اما آخرین بوتهی آخرین باغچه در وضعیتی خاص و متفاوت قرار دارد و باید برای رساندن آب به آن چارهی دیگری اندیشید. همین تفاوت بهمن را به کشفی شاعرانه میرساند.
-
۷. پاراگلایدر
یکی از دوستان دایی بهمن، کارش آموزش پرواز با پاراگلایدر است. بهمن گاهی با او به سایت پرواز میرود و در آماده کردن چتر برای پرواز به دوستش کمک میکند. یک بار در حین این کار، بین چتر، قبل و بعد از پرواز و همچنین زندگی و مرگ انسان تشابهی زیبا مییابد.