Ganje Hozour audio Program #977 Ganj e Hozour Programs
-
- Technology
برنامه شماره ۹۷۷ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیتاریخ اجرا: ۵ سپتامبر ۲۰۲۳ - ۱۵ شهریور ۱۴۰۲برای دستیابی به فایل پادکست برنامه ۹۷۷ بر روی این لینک کلیک کنید.برای دانلود فایل صوتی برنامه ۹۷۷ با فرمت mp3 بر روی این لینک کلیک کنید.PDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF متن نوشته شده پیغامهای تلفنی برنامه با فرمتتمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه ریز مناسب پرینت تمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه درشت خوانش تمام ابیات این برنامه - فایل صوتیخوانش تمام ابیات این برنامه - فایل تصویریبرای دستیابی به اطلاعات مربوط به جبران مالی بر روی این لینک کلیک کنید.مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۴۵ای وصالت یک زمان بوده، فراقت سالهاای به زودی بار کرده بر شتر اَحمالها(۱)شب شد و درچین(۲) ز هجرانِ رخِ چون آفتابدرفتاده در شبِ تاریک بس زلزالها(۳)چون همیرفتی به سکتهٔ(۴) حیرتی، حیران بُدمچشم باز و من خموش و میشد آن اقبالهاور نه سکتهٔ بخت بودی مر مرا، خود آن زمانچهره خونآلود کردی، بردریدی شالها(۵)بر سرِ ره، جان و صد جان در شفاعت پیشِ تودر زمان، قربان بکردی خود چه باشد مالهاتا بِگَشتی در شبِ تاریک ز آتش نالههاتا چو احوالِ قیامت دیده شد اَهوالها(۶)تا بدیدی دل عذابی گونه گونه در فراقسنگ خون گِریَد، اگر زان بشنود احوالهاقَدّها چون تیر بوده، گشته در هِجران کماناشک خونآلود گشت و جمله دلها دالها(۷)چون درستیّ و تمامی شاهِ تبریزی بدیددر صفِ نقصان نشستست از حیا مثقالها(۸)از برای جانِ پاکِ نورپاشِ(۹) مَهوَشت(۱۰)ای خداوند شمسِ دین تا نشکنی آمالها(۱۱)از مَقالِ(۱۲) گوهرینِ بحرِ بیپایانِ تولعل گشته سنگها و مُلک گشته(۱۳) حالهاحالهای کاملانی کآن ورایِ قالهاست(۱۴)شرمسار از فرّ(۱۵) و تابِ(۱۶) آن نَوا در(۱۷) قالهاذرّههایِ خاکِ هامون(۱۸) گر بیابد بویِ اوهر یکی عَنقا(۱۹) شود تا برگُشاید بالهابالها چون برگُشاید، در دو عالم ننگردگِردِ خَرگاهِ(۲۰) تو گردد والهِ(۲۱) اِجمالها(۲۲)دیدهٔ نقصانِ(۲۳) ما را خاکِ تبریزِ صفاکُحل(۲۴) بادا(۲۵)، تا بیابد زان بسی اِکمالها(۲۶)چونکه نورافشان کنی درگاهِ بخشش، روح راخود چه پا دارد(۲۷) در آن دَم رونقِ اَعمالها؟خود همان بخشش که کردی بیخبر اندر نهانمیکند پنهانِ پنهان جملهٔ اَفعالهاناگهان بیضه شکافد، مرغِ معنی بَرپَردتا هُما(۲۸) از سایهٔ آن مرغ گیرد فالهاهم تو بنویس ای حُسامالدّین و میخوان مدحِ اوتا به رغمِ غم ببینی بر سعادت خالهاگرچه دستافزارِ(۲۹) کارَت شد ز دستت، باک نیستدست شمسالدّین دهد مر پات را خَلخالها(۳۰)(۱) اَحمال:
برنامه شماره ۹۷۷ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیتاریخ اجرا: ۵ سپتامبر ۲۰۲۳ - ۱۵ شهریور ۱۴۰۲برای دستیابی به فایل پادکست برنامه ۹۷۷ بر روی این لینک کلیک کنید.برای دانلود فایل صوتی برنامه ۹۷۷ با فرمت mp3 بر روی این لینک کلیک کنید.PDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF متن نوشته شده پیغامهای تلفنی برنامه با فرمتتمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه ریز مناسب پرینت تمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه درشت خوانش تمام ابیات این برنامه - فایل صوتیخوانش تمام ابیات این برنامه - فایل تصویریبرای دستیابی به اطلاعات مربوط به جبران مالی بر روی این لینک کلیک کنید.مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۴۵ای وصالت یک زمان بوده، فراقت سالهاای به زودی بار کرده بر شتر اَحمالها(۱)شب شد و درچین(۲) ز هجرانِ رخِ چون آفتابدرفتاده در شبِ تاریک بس زلزالها(۳)چون همیرفتی به سکتهٔ(۴) حیرتی، حیران بُدمچشم باز و من خموش و میشد آن اقبالهاور نه سکتهٔ بخت بودی مر مرا، خود آن زمانچهره خونآلود کردی، بردریدی شالها(۵)بر سرِ ره، جان و صد جان در شفاعت پیشِ تودر زمان، قربان بکردی خود چه باشد مالهاتا بِگَشتی در شبِ تاریک ز آتش نالههاتا چو احوالِ قیامت دیده شد اَهوالها(۶)تا بدیدی دل عذابی گونه گونه در فراقسنگ خون گِریَد، اگر زان بشنود احوالهاقَدّها چون تیر بوده، گشته در هِجران کماناشک خونآلود گشت و جمله دلها دالها(۷)چون درستیّ و تمامی شاهِ تبریزی بدیددر صفِ نقصان نشستست از حیا مثقالها(۸)از برای جانِ پاکِ نورپاشِ(۹) مَهوَشت(۱۰)ای خداوند شمسِ دین تا نشکنی آمالها(۱۱)از مَقالِ(۱۲) گوهرینِ بحرِ بیپایانِ تولعل گشته سنگها و مُلک گشته(۱۳) حالهاحالهای کاملانی کآن ورایِ قالهاست(۱۴)شرمسار از فرّ(۱۵) و تابِ(۱۶) آن نَوا در(۱۷) قالهاذرّههایِ خاکِ هامون(۱۸) گر بیابد بویِ اوهر یکی عَنقا(۱۹) شود تا برگُشاید بالهابالها چون برگُشاید، در دو عالم ننگردگِردِ خَرگاهِ(۲۰) تو گردد والهِ(۲۱) اِجمالها(۲۲)دیدهٔ نقصانِ(۲۳) ما را خاکِ تبریزِ صفاکُحل(۲۴) بادا(۲۵)، تا بیابد زان بسی اِکمالها(۲۶)چونکه نورافشان کنی درگاهِ بخشش، روح راخود چه پا دارد(۲۷) در آن دَم رونقِ اَعمالها؟خود همان بخشش که کردی بیخبر اندر نهانمیکند پنهانِ پنهان جملهٔ اَفعالهاناگهان بیضه شکافد، مرغِ معنی بَرپَردتا هُما(۲۸) از سایهٔ آن مرغ گیرد فالهاهم تو بنویس ای حُسامالدّین و میخوان مدحِ اوتا به رغمِ غم ببینی بر سعادت خالهاگرچه دستافزارِ(۲۹) کارَت شد ز دستت، باک نیستدست شمسالدّین دهد مر پات را خَلخالها(۳۰)(۱) اَحمال: