رواق / Ravaq

فرزآن
رواق / Ravaq Podcast

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد. غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه. می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم. _ من فرزین رنجبر هستم.

  1. نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد ۱۲۸

    1 DAY AGO

    نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد ۱۲۸

    «««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۲۸ فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن نيست در شهر نگاری که دل ما ببرد بختم ار يار شود رختم از اين جا ببرد کو حريفی کش سرمست که پيش کرمش عاشق سوخته‌دل نام تمنا ببرد باغبانا ز خزان بی‌خبرت می‌بينم آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد رهزن دهر نخفته‌ست مشو ايمن از او اگر امروز نبرده‌ست که (به) فردا ببرد در خيال اين همه لعبت به هوس می‌بازم بو که صاحب‌نظری نام تماشا ببرد علم و فضلی که به چل سال (به دست آوردم) دلم جمع آورد ترسم آن نرگس مستانه به يغما ببرد بانگ گاوی چه صدا بازدهد عشوه مخر (سحر با معجزه پهلو نزند فارغ باش) سامری کيست که دست از يد بيضا ببرد جام مينایی می سد ره تنگدلی‌ست منه از دست که سيل غمت از جا ببرد راه عشق ار چه کمينگاه کمانداران است هر که دانسته رود صرفه ز اعدا ببرد حافظ از جان طلبد غمزه مستانه يار خانه از غير بپرداز و بهل تا ببرد Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

    1h 16m
  2. شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد ۱۲۵

    6 DAYS AGO

    شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد ۱۲۵

    «««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۲۵ فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن شاهد آن نيست که مویی و ميانی دارد بنده‌ی طلعت آن باش که آنی دارد شيوه‌ی حور و پری گر چه (خوب و) لطيف است ولی خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد چشمه‌ی چشم مرا ای گل خندان درياب که به اميد تو خوش آب روانی دارد گوی خوبی که برد از تو که خورشيد آنجا نه (نی)سواری‌ست که در دست عنانی دارد دل‌نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی آری آری سخن عشق نشانی دارد خم ابروی تو در صنعت تيراندازی برده از دست هر آن کس که کمانی دارد (دست برده‌ست ز هر کس که کمانی دارد) در ره عشق نشد کس به يقين محرم راز هر کسی بر حَسَب فکر (فهم) گمانی دارد با خرابات‌نشينان ز کرامات ملاف هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد مرغ زيرک نزند در چمنش پرده‌سرای هر بهاری که به دنباله خزانی دارد مدعی گو لغز و نکته به حافظ مفروش کلک ما نيز زبانی و بيانی دارد Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

    1h 14m

About

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد. غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه. می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم. _ من فرزین رنجبر هستم.

To listen to explicit episodes, sign in.

Stay up to date with this show

Sign-in or sign-up to follow shows, save episodes and get the latest updates.

Select a country or region

Africa, Middle East, and India

Asia Pacific

Europe

Latin America and the Caribbean

The United States and Canada