Aiene Ayeneh | پادکست آیین آینه PersianBMS
-
- Vetenskap
هربار در این برنامه با آنیتا همراه میشیم و نگاهی خواهیم داشت به یک اثر در حوزه اندیشه و یا هنر. جهان آنیتا پر از کتاب، موسیقی و فیلمه.
-
قسمت ۴۵ - فیلم سید باب: طلیعه آئین بهائی
در این قسمت نگاهی میاندازیم به فیلم سید باب: طلیعه آیین بهائی. این فیلم همانطور که از نام آن مشخص است درباره شخصیتی بسیار تاثیرگذار در تاریخ سرزمین ایران به نام سیدعلیمحمد باب است.سید باب پیامبری ایرانی بود که مردمان بهانتظار ظهورش نشسته و ایستاده، بر پشتبامها دست به آسمان میبردند، در شبها و روزها به درگاه پروردگار دعا و مناجات میکردند تا یا مهدی موعود باشد و ظهور کند و یا حضرت مسیحی باشد که رجعت میکند، ولی حضرت باب برخلاف تصور عموم افراد از غیب ظاهر نشد، او در ۵ جمادی الاول سنهی ۱۲۶۰ مطابق ۲۳ ماه می ۱۸۴۴ در ۲۵ سالگی در خانه کوچک و بیتکلفی در گوشهای از شهر شیراز اعلان فرمود که او است موعود منتَظَر که قرنها اهل ایمان ظهورش را آرزو میکردند.سید باب بشارتدهنده ظهور حضرت بهاءالله بود. او آمدهبود که با تعالیمش انسانها را آماده کند برای روزی که تاریخ برای رسیدنش سپری شده بود و مژده داد که نزدیک است آن روزی که خداوند، موعود تمام کتابهای مقدسه را ظاهر کند.او تعلیم داد انسانها را به تحقیق حقایق، منع از تکفیر، نهی از رفتن بر منبر، نهی از توبه و استغفار در نزد انسانها، برابری زن و مرد و مجوز مکالمه و مناظره رویارویی زن و مرد را به پیروان خود داد.
-
قسمت ۴۴- به یاد حکیم عمر خیام
در این قسمت من و بهمن، یکی از دوستانام که دراین رسانه نیز همکار هستیم به مناسبت سالروز حکیم ابوالفتح عمربن ابراهیم الخیامی این برنامه رو تهیه کردیم.برنامه این هفته یکی از دوستانهترین برنامههاست؛ انگار که خیام رو کنار خودمون داریم، درحالی که قدردان زحماتاش بهعنوان فیلسوف، ریاضیدان و شاعر هستیم، همچنان هم سعی میکنیم با او همدلی کنیم در رنجهایی که در زندگی میبرده، رنجهایی که شاید سهم عمدهای در شکلدادن جهانبینی او داشته.ما بدون داشتن نگاه کارشناسانه، راجعبه نگاه خیام، راجعبه تاثیر نگاه خیام در زندگی صحبت کردیم؛ درباره این گفتیم که نگاه خیام با نگاه مولانا متفاوت بوده چون یکی تمرکزش بر زمین بوده و دیگری بر آسمان.
-
قسمت ۴۳- آزادی بیان از نگاه آی وی وی
سومین روز از ماه می ازطرف مجمع عمومی سازمان مللمتحد بهعنوان روز جهانی آزادی مطبوعات یا روز جهانی مطبوعات شناختهشده تا این روز یادآور اهمیت آزادی رسانهها و همچنین وظیفه دولتها برای احترام و حمایت از حق آزادی بیان مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر ۱۹۴۸ باشد.هر ساله، سازمان گزارشگران بدون مرز فهرستی را انتشار میدهند که کشورها را بر اساس میزان آزادی مطبوعات و رسانهها ردهبندی میکند، این ردهبندیها بر مبنای پاسخهای تحقیقاتی دریافتی از روزنامهنگاران عضو سازمان، متخصصان هر کدام از رشتههای مربوط، حقوقدانان و فعالان حقوق بشر میباشند. در این قسمت به موضوع آزادی بیان بهصورت خاص پرداخته نمیشود، بلکه یک وبسایت معرفی میکنم که بسیار مقالات و آثار ارزشمندی را میتوان در آن مطالعه کرد و سعی کردم مقاله مرتبطی نه فقط با آزادیبیان، بلکه با آزادی نوعانسان با شما به اشتراک بگذارم چرا که آزادی بیان از زیرشاخههای آزادی بشر است و جزو حقوق ابتدایی هر انسان.این مقاله نوشته آیویوی، هنرمند چینی است با ترجمه عرفان ثابتی؛ در این مقاله او به این اصل میپردازد که حقوق بشر به مثابه یک دارایی مشترک میباشد، به این معنا که اگر حق یک نفر در جامعه ضایع شود، انگار حق تمام افراد زیرپا گذاشته میشود.
-
قسمت ۴۲- فیلم نوری برای عالم
میتوانیم بگوییم عواملی مانند پیوندهای خانوادگی، قومی، ملی، نژادی و… هستند که بین گروههای مختلفی از مردم نزدیکی ایجاد میکنند. این گروهها به باورها، عادات و فرهنگهای مختلفی چنگ میزنند تا هم بتوانند پیوندهایشان را حفظ و تقویت کنند و هم در مواقع بروز چالشها بتوانند به مرجع مشترکی برای حل مشکلات رجوع کنند. یک کشور از مردم مختلفی تشکیل شده که مردماش میدانند که برای حفظ امنیت و عدالتشان، همه باید از سلسله قوانینی پیروی کنند.آئینها در دورههای مختلف برای بشر به فراخور هر زمان قوانینی تازه آوردهاند و دامنه پیوندهای انسانی را گسترش دادهاند، بنابراین میتوان گفت که از عوامل بسیار مهم ایجاد و پیشرفت تمدنها هستند، اگر نگوییم که تنها عامل هستند.در فیلم مستندی که در این برنامه معرفی میکنم روایت ظهور آئین بهایی به تصویر کشیدهشده است که در ایران آغاز شد. این دیانت مرزهایی که انسانها توسط آنها بین خود دشمنی و کینه و جنگطلبی برپا کردهاند را ازمیان برمیدارد و ندا میدهد که تمام کرهزمین مانند یک وطن است و انسانها، همگی، هرچهکه هستند، شهروندان این مملکتاند.حضرت بهاءالله، پیامبر این آئین نوظهور و جهانی، مردم را دعوت میکنند که تمام اوهاماتی را که بینشان سبب اختلاف است را با توجه به خالق هستی و محبت و خدمت به تمام عالم ازبین بردارند و بهشت را بر روی زمین بسازند.
-
فیلم: زندگی زیباست؟!
امروز از فیلمی یاد میکنم ساخته سال ۱۹۹۷ که تضادی جذاب را به تصویر میکشد: کمدی و تراژدی؛ در حالی که این اثر بهعنوان یکی از آثار کمدی موفق در تاریخ شناخته میشود، اما اشکها را سرازیر میکند.زندگی زیباست اثر روبرتو بنینی که برنده اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان سال ۱۹۹۸ شده است، داستان چشم در چشم شدنِ عشق و امید با جنگ و رذالت است. از سویی پیوند عاشقانه یک زوج را به تصویر میکشد و فرزندی که ثمر زندگی مشترکشان است و سوی دیگر با تمام زیبایی منحصربهفردی که آثار بنینی دارد این خانواده سهنفره را به اردوگاههای نازیها میبرد و از آنها اسیرهایی میسازد که شبیه به هیچ اسیر دیگری نیستند. گوییدو (نقش اول مرد) که خالق این اثر آن را بازی میکند، مجال ترحم نمیدهد، همینطور که مخاطب اضطرابِ فروپاشی آن زیبایی باشکوه را دارد او شروع میکند به برهمزدن کلیشهها. گوییدو قانون زندگی را به خنده و شوخی میگیرد. او که نمیخواهد صدمهای به روح لطیف فرزندش وارد شود، به او میگوید که تمام این اردوگاه زمین بازی است و نازیها بازیگران این بازی و ما هم باید تلاش کنیم برای بردن و بنابراین باختن را که به معنی مردن است تلطیف میکند.جنگ از دلآزارترین تجربههای بشری است. روبرتو بنینی با دستآویز قرار دادن زیبایی و شاعرانگی فرصتی ایجاد میکند برای پرورش نگاهی متفاوت به آنچه مصیبتِ صرف میدانیم. یادآور میشود که: در نومیدی بسی امید است، پایان شب سیه سپید است.
-
کتاب: جاناتان مرغ دریایی
ریچارد باخ از نوادگان یوهان سباستین باخ، موسیقیدان بزرگ آلمانی است. او در ۱۹۳۶ متولد شد. ریچارد در جوانی به خلبانی علاقه پیدا کرد و در آن زمینه فعالیتاش آغاز شد اما همزمان میل زیاد و استعداد او برای نوشتن بود که او را به سمتِ دست به قلم بردن هدایت کرد.در دهه ۱۹۷۰ بود که با دو اثرش «جاناتان مرغ دریایی» و «اوهام» که کتابهای پرفروش آن دوره بود معروف شد.در همه کتابهای وی میتوان آثار عشق به پرواز را مشاهده کرد؛ در یکی از الهامبخشترین کتابهای او که در این قسمت از آئین آینه از آن نام میبریم به نام «جاناتان مرغ دریایی»، روایت پرندهای را تعریف میکند که میخواهد غایت زندگی خود را بیاید و بنابراین باید از بندهای کهنه و گذشته رها شود و دست از تقلید کردن از سایر همنوعانش بشوید و بال بگشاید و در بینهایت آسمان به اوج برسد. این مسیر برای جاناتان البته با چالشهای سختی همراه است اما انگیزه وی مستحکم و خللناپذیر است.شاید چند سوالی که بتوان از دل این داستان بیرون کشید اینها باشند که آیا «گر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» میتواند همیشه مثبت باشد؟ چه زمان نیاز پیدا میکنیم که به فرهنگ و طرز فکرها و رویکردهای رایج در اطراف نگاهی دقیق کنیم؟ و جسارت تغییر را باید از کجا به دست بیاوریم؟