شعر کست | SherCast

Boutigha Podcast
شعر کست | SherCast

پادکستی برای شنیدن اشعار خوب و درجه یک و معروفِ شعر و ادبیات فارسی (محتوای تکمیلی در بوطیقا) Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

  1. 31 OCT

    صد و چهار - روح راح: نزاری قهستانی

    ‌‌‌‌‌نزاری قهستانی ‌راحتِ روح من است، رایحة روحِ راح ‌تا به صباح از مسا، تا به مسا از صباح ‌ساقیِ طاووس‌فر، طوطیِ شکّر شکن ‌مرغِ سَحر را بگو، باز گشاید جِناح ‌خوابِ گران تا به کی؟ خیز! سبک‌مِی بده ‌اهلِ دل از مِی کنند، وقتِ سحر، افتتاح ‌از اَلَمِ حادثات، جز به می البتّه نیست؛ ‌هیچ خلاص و فرج هیچ نجات و فلاح ‌هر چه شدی تنگ‌دل، پُر قدحی نوش کن ‌کز نَفَحاتِ قدح، روی دهد ارتیاح ‌گر نه به خاص و به عام، مشتَمِل است، از چه شد ‌در خُمِ امّت حرام؟ بر کف حمزه مباح! ‌معجزة روح خواه، از من اگر عاقلی شعرْ شعاری شدی چند کنی اقتراح؟! نیست از آب حیات بی خبر و بی نصیب حاشا للّسامعین بوی خوشِ مستراح سرزنش مدّعی عین خطا و زَلَل عزم نِزاری به مِی، محضِ صواب و صلاح   ‌‌‌لینک های پادکست‌ ‌پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و پنجم ‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا‌ ‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا‌ ‌معرفی پادکست : چایی زنبیل تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

    7 min
  2. 30 OCT

    صد و سه - مفتاح شو: مولانا

    ‌‌‌‌مولانا ‌حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو ‌و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو ‌هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن ‌وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو ‌رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها ‌وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو ‌باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی ‌گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو ‌آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده ‌آن گوش و عارض بایدت دردانه شو دردانه شو ‌چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما ‌فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو ‌تو لیلة القبری برو تا لیلة القدری شوی ‌چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو ‌اندیشه‌ات جایی رود وآنگه تو را آن جا کشد ‌ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو ‌قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دل‌های ما ‌مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو ‌بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را ‌کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو ‌گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان الطیر را ‌دامی و مرغ از تو رمد رو لانه شو رو لانه شو ‌گر چهره بنماید صنم پر شو از او چون آینه ‌ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو رو شانه شو تا کی دوشاخه چون رخی تا کی چو بیذق کم تکی تا کی چو فرزین کژ روی فرزانه شو فرزانه شو شکرانه دادی عشق را از تحفه‌ها و مال‌ها هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو یک مدتی ارکان بدی یک مدتی حیوان بدی یک مدتی چون جان شدی جانانه شو جانانه شو ای ناطقه بر بام و در تا کی روی در خانه پر نطق زبان را ترک کن بی‌چانه شو بی‌چانه شو   ‌‌‌لینک های پادکست‌ ‌پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و پنجم ‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا‌ ‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا‌ تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

    12 min
  3. 17 OCT

    صد و دو - فاتح و مفتوح: مولانا

    ‌‌‌‌مولانا ‌یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا ‌یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا ‌نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی ‌سینه مشروح تویی پُر دُرِ اسرار مرا ‌نور تویی سور تویی دولت منصور تویی ‌مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا ‌قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی ‌قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا ‌حجره خورشید تویی خانه ناهید تویی ‌روضهٔ امید تویی راه ده ای یار مرا ‌روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی ‌آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا ‌دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی ‌پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا ‌این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی ‌راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا   ‌‌‌لینک های پادکست‌ ‌پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و چهارم ‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا‌ ‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا‌ تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

    10 min
  4. 3 OCT

    صد و یک – مهندس: حافظ

    ‌‌‌حافظ ‌ستاره‌ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد ‌دل رمیده‌ی ما را رفیق و مونس شد ‌نگارِ من که به مکتب نرفت و خط ننوشت ‌به غمزه مسئله‌آموزِ صد مُدَرِّس شد ‌به بویِ او دلِ بیمارِ عاشقان چو صبا ‌فِدایِ عارضِ نسرین و چَشمِ نرگس شد ‌به صدرِ مَصْطَبه‌ام می‌نِشانَد اکنون دوست ‌گدایِ شهر نِگَه کُن که میرِ مجلس شد ‌طَرَب‌سرایِ محبت کنون شود مَعمور ‌که طاقِ اَبرویِ یارِ مَنَش مهندس شد ‌لب از تَرَشُّحِ مِی پاک کن برایِ خدا ‌که خاطرم به هزاران گُنَه مُوَسْوِس شد ‌کرشمه‌ی تو شرابی به عاشقان پیمود ‌که عِلم بی‌خبر افتاد و عقل بی‌حس شد ‌ز راهِ میکده یاران عِنان بگردانید ‌چرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد ‌خیالِ آبِ خَضِر بست و جامِ کَیْخٌسرو ‌به جرعه‌نوشیِ سلطان ابوالفَوارِس شد ‌چو زرْ عزیزْوجود است نظمِ من، آری ‌قبولِ دولتیان کیمیایِ این مس شد   ‌‌‌لینک های پادکست‌ ‌پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و چهارم ‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا‌ ‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا‌ تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

    10 min
  5. 19 SEPT

    صد - رقیبِ بی نمک: سیف فرغانی

    ‌‌سیف فرغانی ‌ز دلبرانِ همه شهر، دل‌پذیر تویی ‌مرا ز جمله گُزیر است و ناگزیر تویی ‌ز دیگران، سخنی بر زبان رود هر وقت ‌ولی مدام، چو اندیشه در ضمیر تویی ‌پیاده اند نکویان، ز نَطعِ دل بیرون ‌کنون چو شاه درین خانه، جایگیر تویی ‌سَمَن‌‌بَران، همه، با کثرتی که ایشانراست ‌ترا رعیّتِ فرمان‌بَرَند، امیر تویی ‌همه روایتِ منظومه‌ی حکایاتند ‌ترا چه شرح دهم؟ جامع کبیر تویی ‌به نامِ حُسْنِ تو از بهرِ شعر چون زَرِ خُرد ‌زدیم سکه، که سلطانِ این سَریر تویی ‌بدین جمالِ (چو) خورشید می‌توانی گفت: که آفتاب منم، ذرّه‌ی حقیر تویی زمین بدور تو چون آسمان شد و دَر وِی مَهِ تمام، بدان رویِ مُستَدیر تویی اگر سراج منیرست بَر فلک، بَرِ ما قمر به لَمعه‌چراغی بُوَد، منیر تویی لبت به نکته بسی آب و خَمْر در هم ریخت مگر ز جویِ بهشت، انگبین و شیر تویی ز بعدِ آن همه الفاظِ مدح در حق تو که از معانیِ آن، یک به یک، خبیر تویی رقیبِ بی نمکت را سِزَد اگر گویم که بهرِ کوفتن، ای تُرْش‌روی، سیر تویی مرا هوای تو دی گفت: سیف فرغانی ز قید ما دگران مطلقند اسیر تویی برای وقت جوانان کنون که سعدی رفت سخن بگو که درین خانقاه پیر تویی مَلِک مُجیر و مَلَک دَم به دَم ظَهیرَت باد که زیر چرخِ نخستین، دُوُمْ‌اَثیر تویی   ‌‌‌لینک های پادکست‌ ‌پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و چهارم ‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا‌ ‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا‌ ‌ معرفی پادکست : پادکست مجنون مدرن تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

    8 min
  6. 5 SEPT

    نود و نه - شاهدِ خانه‌کَن: سعدی

    ‌سعدی ‌خرابت کند شاهد خانه کن ‌برو خانه آباد گردان به زن ‌نشاید هوس باختن با گلی ‌که هر بامدادش بود بلبلی ‌چو خود را به هر مجلسی شمع کرد ‌تو دیگر چو پروانه گردش مگرد ‌زن خوب خوش خوی آراسته ‌چه ماند به نادان نو خاسته؟ ‌در او دم چو غنچه دمی از وفا ‌که از خنده افتد چو گل در قفا ‌نه چون کودک پیچ بر پیچ شنگ ‌که چون مقل نتوان شکستن به سنگ ‌مبین دلفریبش چو حور بهشت ‌کز آن روی دیگر چو غول است زشت ‌گرش پای بوسی نداردت پاس ‌ورش خاک باشی نداند سپاس ‌سر از مغز و دست از درم کن تهی ‌چو خاطر به فرزند مردم نهی ‌مکن بد به فرزند مردم نگاه ‌که فرزند خویشت برآید تباه   ‌‌‌لینک های پادکست‌ ‌پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و سوم ‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا‌ ‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا‌ ‌ معرفی پادکست : پادکست فارسی کیومارک تماس : BoutighaPodcast@Gmail.com Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

    7 min
  7. 8 AUG

    نود و هفت - نعل‌بند پسر: سعدی

    سعدی قاضی همدان را حکایت کنند که با نعلبند پسری سر خوش بود و نعل دلش در آتش. روزگاری در طلبش متلهف بود و پویان و مترصد و جویان و برحسب واقعه گویان:   در چشم من آمد آن سهی سرو بلند بربود دلم ز دست و در پای فکند این دیده شوخ می کشد دل به کمند خواهی که به کس دل ندهی دیده ببند   شنیدم که در گذری پیش قاضی آمد، برخی از این معامله به سمعش رسیده و زایدالوصف رنجیده. دشنامِ بی‌تَحاشی داد و سَقَط گفت و سنگ برداشت و هیچ از بی حرمتی نگذاشت. قاضی یکی را گفت از علمای معتبر که هم عنان او بود:   آن شاهدی و خشم گرفتن بینش و آن عقده بر ابروی ترش شیرینش   در بلاد عرب گویند ضَربُ الحَبیبِ زَبیبُ.   از دست تو مشت بر دهان خوردن خوشتر که به دست خویش نان خوردن   همانا کز وقاحت او بوی سماحت همی آید.   انگور نوآورده ترش طعم بود روزی دو سه صبر کن که شیرین گردد   این بگفت و به مسند قضا باز آمد. تنی چند از بزرگان عدول در مجلس حکم او بودندی. زمین خدمت ببوسیدند که به اجازت سخنی بگوییم اگر چه ترک ادب  است و بزرگان گفته‌اند:   نه در هر سخن بحث کردن رواست خطا بر بزرگان گرفتن خطاست   الا به حکم آن که سوابق انعام خداوندی ملازم روزگار بندگان است مصلحتی که بینند و اعلام نکنند، نوعی از خیانت باشد. طریق صواب آن است که با این پسر گرد طمع نگردی و فرش ولع درنوردی که منصب قضا پایگاهی منیع است تا به گناهی شنیع ملوث نگردانی و حریف این است که دیدی و حدیث این که شنیدی.   یکی کرده بی آبرویی بسی چه غم دارد از آبروی کسی بسا نام نیکوی پنجاه سال که یک نام زشتش کند پایمال   قاضی را نصیحت یاران یکدل پسند آمد و بر حسن رای قوم آفرین خواند و گفت: نظر عزیزان در مصلحت حال من عین صواب است و مسئله بی جواب ولیکن،   ملامت کن مرا چندان که خواهی که نتوان شستن از زنگی سیاهی از یاد تو غافل نتوان کرد به هیچم سر کوفته مارم نتوانم که نپیچم   این بگفت و کسان را به تفحص حال وی برانگیخت و نعمت بیکران بریخت و گفته‌اند هر که را زر در ترازوست، زور در بازوست و آن که بر دینار دسترس ندارد در همه دنیا کس ندارد.   هر که زر دید سر فرو آورد ور ترازوی آهنین دوش است فی الجمله شبی خلوتی میسر شد و هم در آن شب شحنه را خبر شد. قاضی همه شب شراب در سر و شباب در بر. از تنعم نخفتی و به ترنم گفتی:   امشب مگر به وقت نمی خواند این خروس عشاق بس نکرده هنوز از کنار و بوس یک دم که دوست فتنه خفته است زینهار بیدار باش تا نرود عمر بر فسوس تا نشنوی ز مسجد آدینه بانگ صبح یا از در سرای اتابک غریو کوس لب بر لبی چو چشم خروس ابلهی بود برداشتن به گفتن بیهوده خروس   قاضی در این حالت که یکی از متعلقان در آمد و گفت: چه نشستی خیز و تا پای د

    11 min

About

پادکستی برای شنیدن اشعار خوب و درجه یک و معروفِ شعر و ادبیات فارسی (محتوای تکمیلی در بوطیقا) Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

You Might Also Like

To listen to explicit episodes, sign in.

Stay up to date with this show

Sign in or sign up to follow shows, save episodes and get the latest updates.

Select a country or region

Africa, Middle East, and India

Asia Pacific

Europe

Latin America and the Caribbean

The United States and Canada