حافظ خواني به روایت احمد شاملو شادي طحان
-
- Arts
-
فرصت ها را غنیمت بدانیم.
غزلیات حافظ خودش معجزه است. چه برسد به آن که اصلاحاتش را شاملوی بزرگ انجام داده باشد. بشنویم و از نکات عمیق اجتماعی، سیاسی، عاشقانه و عارفانه آن بهره ببریم.
-
غزليات شماره 487 و 488 و 489 - حافظ خواني به روايت احمد شاملو
487 : اي در رخ تو پيدا انوار پادشاهي
488 : سحرم هاتف ميخانه به دولتخواهي
489 : اي دل گر از آن چاه زنخدان به درآيي -
غزليات شماره 484 و 485 و 486 - حافظ خواني به روايت احمد شاملو
484 : ساقيا سايه ابر است و بهار و لب جوي
485 : اي بيخبر بكوش كه صاحب خبر شوي
486 : بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوي -
غزليات شماره ۴81 و ۴82 و ۴۸3 - حافظ خواني به روايت احمد شاملو
481 : صبح است و ژاله مي چكد از ابر بهمني
482 : تو مگر بر لب جويي به هوس ننشيني
483 :سحرگه رهروي در سرزميني -
غزليات شماره ۴۷۸ و ۴۷۹ و ۴۸۰ - حافظ خواني به روايت احمد شاملو
478 : اي كه در كشتن ما هيچ مدارا نكني
479 : نوش كن جام شراب يك مني
480 : دو يار نازك و از باده كهن دو مني -
غزليات شماره 475 و 476 و 477 - حافظ خواني به روايت احمد شاملو
475 : وقت را غنیمت دان آنقدر که بتوانی
476 : بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
477 : ای دل به کوی عشق گذاری نمیکنی -
غزليات شماره 472 و 473 و 474 - حافظ خواني به روايت احمد شاملو
472 : نسیم صبح سعادت! بدان نشان که تو دانی
473 : هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی
474 : ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی