رضا براهنی | با صدای خودش

شهروز کبیری

اینجا شعرهای دکتر رضا براهنی را با صدای خودش خواهیم شنید. این پادکست بخشی از پادکست «شعر با صدای شاعر» است. جایی که در آن شعرهای معاصر با صدای شاعر منتشر می‌شود. برای دانلود شعرها به کانال تلگرام ما مراجعه کنید: t.me/schahrouzk

  1. رضا براهنی | دست‌هایی شبیه بوسه

    5月25日

    رضا براهنی | دست‌هایی شبیه بوسه

    ▨ نام شعر: ستایش (دست‌هایی شبیه بوسه) ▨ شاعر: رضا براهنی ▨ با صدای: رضا براهنی ▨ پالایش و تنظیم: شهروز ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صدای کف زدنت کبک‌های کیهانی را برای من که زمینی هستم بیدار می‌کنند منی که دست ندارم چگونه کف بزنم؟ ولی شکفته بادا لبان من که نیمه‌ماهِ نیم‌رخانِ تو را شبانه می‌بوسند فدای تو دو چشم من که چشم‌های تو را خواب دیده‌اند ‌ببینمت تو کجایی که چهره‌ات باغی است که از هزار پنجره‌ی نور می‌وزد هر صبح و شانه‌های تو آنجا چه ابرهای سپیدی که بر بلندی آنها چه تاج چهره چه خورشیدی! منی که دست ندارم چگونه کف بزنم؟ منی که دست ندارم چگونه کف بزنم؟ به من بگو که کجا می‌روی پس از آن وقت‌ها که رویاها تعطیل می‌شوند و ما به گریه روی می‌آریم و، گریه به رو، کجا؟ و سایه پشت سرت چیست در شب این که شعر من است که از پشت پای تو می‌آید چه دست‌هایی داری   شبیه بوسه! و خاک از تو که لبریز می‌شود ببین چه جلگه‌ای آنجا که شانه می‌خورد از بوسه‌ها و نسیم کدام دست نیی چون تو را زده قَط شبیه بوسه چه انگشت های سرسبزی داری نرو به من بگو  به من بگو که کجا می‌روی پس از آن وقت‌ها که رویاها تعطیل می‌شوند وَ ما به گریه روی می‌آریم و، گریه به رو، کجا؟ بمان! منی که دست ندارم چگونه کف بزنم؟ ▨ دوم آبان ۱۳۷۰ - تهران از کتاب خطاب به پروانه ها، صفحه ۵۰

    4 分鐘
  2. رضا براهنی | آرابا (گاری)

    4月29日

    رضا براهنی | آرابا (گاری)

    ▨ نام شعر: آرابای {گاری} ▨ شاعر: رضا براهنی ▨ با صدای: رضا براهنی ▨ ترجمه فارسی به آذری: ایواز طاها ▨ پالایش و تنظیم: شهروز ــــــــــــــ تذکر: ترجمه هر سطر، داخل آکولاد آمده است. ــــــــــــــ قاپینی دابانیندان چیخاریب قالدیردیلار {در را از جايش كندند بلند كردند} قاپینی آرابایا چاتیب آپاردیلار. {در را به روى گارى انداختند بردند} ــ ایندی قاپی‌نین بوم‌بوش کانداری، یالقیز سوسوز ایتین آغزی کیمی گونش آلتیندا تؤوشومکده‌دیر ــ {ـ حالا فضاى خالى در چون دهان سگى تشنه و تنها در زير آفتاب له‌له‌زنان است‌ـ} اوتاق‌لاری آپاردیلار. {اتاقها را بردند} ــ کسکین سینیق شوشه‌لرله پنجره‌لرین بوش و سارسیلمیش دیوار‌لاری یالقیز قالمیش ــ {ـ با سطح شيشه‌هاى تيز و شكسته ديوارهاى خالى و مغبون پنجره‌ها تنها مانده‌ست ـ} ائویمیزی ده آپاردیلار گؤردون! {ديدى كه خانه‌ی ما را هم بردند} ایندی ایسه دویغولاریمیز دیده‌رگین آری‌لار سایاغی بیربیر ایتکین پتک‌لر آرخاسینجا گزیرلرــ {ـ احساس‌هاى ما حالا زنبورهاى سرگردانى هستند كه تك‌تك دنبال كندوى گمشده‌شان مى‌گردندـ} سونرا نؤوبه ساوالانا چاتدی. {آنگاه نوبت سبلان آمد} بیز اوشاق‌لار داغین چئوره‌سینده چنبر قوروب دوْنوخدوق {ما بچه‌ها اطراف كوه حلقه زديم تماشا كرديم} بیزی سایمازجا اؤز ایش‌لرینه قاریشمیشدی باش‌لاری {بى‌اعتنا به ما مشغول كار خود شده بودند} بیتیردیلر. سونرا گوجه‌نه‌ـ‌گوجه‌نه ساوالانی سؤکوب آرابا اوستونده داشیدیلار { فارغ شدند. و بعد: هن‌هن‌كنان سبلان را انداختند روى گارى بردند} تبریزین اولد

    4 分鐘
  3. رضا براهنی | یئمه‌لی گؤزلریوی آچ

    4月29日

    رضا براهنی | یئمه‌لی گؤزلریوی آچ

    ▨ نام شعر: رضا براهنی - یئمه‌لی گؤزلریوی آچ {چشم‌های خوردنی‌ات را باز کن} ▨ شاعر: رضا براهنی ▨ با صدای: رضا براهنی ▨ پالایش و تنظیم: شهروز ــــــــــــــ تذکر: ترجمه‌ی فارسی شعر در انتها آمده است. ــــــــــــــ یئمهلی گؤزلَرووی آچ گؤزلیم آچ او یئمهلی گؤزلَرووی باغریما باسیم چییینلریوی او آغ گولدَن آغراخ چییین لریوی دِنه دِنه دِنه گینه او دئمهلی سؤزلریوی سَنه بَلهشیم بیردن بیره یار یاواش یاواش اؤلوم سَنی دیریلیم سنی اؤلو دیریلیم سنی هویوخ قالیم سَنی هویوخ، هویوخ،هویوخلوغون دیبینه قَدَر یِمهلی گؤزلرووی آچ گؤزَلیم آچ او گوزلَرووی هییی آباالم هییی آباالممم آغ یومورتا بویالی دیرناخالر سورمه َ نی پیکاسو چَکمیش، اَیاغی رودَن بِج)ر(تمیش شاقال سَنی گؤتورموش گؤتورموش هییی او گؤیلَره هییی نَنه سی گؤزَل، اؤزوده گؤزل، باالسیدا اولسا باالدا بیر گؤزل هیییی اوتور دیزیم اوستونده قوی اوتورسون گؤزَللیک بو قارا دونیایه بیر اُد کیمی یاندیر یاندیر یاندیر اورهییمی قوی اؤلوم هییی هیییی سونرا آچیم گؤزومی گؤروم دونیا تازاالنیب، قارانلیخ گئدیب، تازالیخ گَلیب، آزادلیخ گلیب، سَنی آلیب قوجاغینا گئدیر گئدیر اوبیری یئرلره یئللَنه یئللَنه اوبیری یئرلره باخ ایندی یئرده او یئللَنن تئللره تئللره هیییی آباالم هییی آباالممم قوخمالی بیر گؤزَلسین اؤتورون مَنی دیهجاغام، دِئمهلییَ

    7 分鐘
  4. رضا براهنی | هوای عشقِ تو وانگاه خوابِ ویرانی

    4月14日

    رضا براهنی | هوای عشقِ تو وانگاه خوابِ ویرانی

    ▨ شعر: هوای عشق تو وانگاه خواب ویرانی ▨ شاعر: رضا براهنی ▨ با صدای: رضا براهنی ▨ پالایش و تنظیم: شهروز ـــــــــــــــــــــ تقدیم نامه‌ی شاعر: به آرش حجازی، آن نَفَس عمیق ــــــــــــــــــــــــ اگر دقیق بگویم اگر دقیق دو جمله بیش نباید باشد که خواب نمانم که آرزوی من این بوده این که خواب نمانم که پیش از آن که تو از خانه می روی بیرون تو را ببینم همیشه اما انگار زمین و زمان با من لج کرده اند همیشه خواب می مانم چرا که خواب تو را می بینم که آرزوی من این بوده خواب نمانم که … تو را ببینم که زیر سنگهای جهان هم اگر خوابیده باشم و یا تو روی ابرهای جهان خوابت گرفته باشد اگر دقیق بگویم هنوز خواب تو را می بینم که همین … همان که گفتم قدم گذار جلوتر بیا کنار من بنشین هنوز و باز هنوز و باز اگر دقیق بگویم اگر دقیق اگر جهان به چشم من از آنور قیام و قیامت به شکل پنجره باید باشد نه شکل آیینه وگرنه حتی به جای اسرافیل، خدا خودش بیاید بالاسرم که صور را بدمد تکان نمی خورم از جایم جهان به شکل پنجره باید باشد نه شکل آیینه اگر دقیق بگویم دقیق اگر چرا که پنجره پیوسته گشاده سوی تو آغوش رو به چهرۀ تو و چلچراغ که در چلچله و شب پره که به شب و شرمساری آیینه را ببین نگاه اگر بکنم همیشه روی مرا می بیند چه فایده! چه فایده! همیشه دست هایی هستند که چشم های مرا در می آورند که من تو را نگاه می کنم زمین به دور تو می چرخد در روز و شب که می چرخد خود را به دور من می چرخاند شبیه فرفره که من برهنگی ات را شبانه از بَر کردم تمامی اُریبها و پنهانیها و شیبهای شبیخون فرازهای معراجی فرودهای لذیذ و غلتهای ریز و یا ریزتر و آبشارهای کوچک و پنهان چشمها و خواب لبها و انگشت هایی که از لذتی وحشی می

    17 分鐘
  5. رضا براهنی | هَـ ه

    4月8日

    رضا براهنی | هَـ ه

    ▨ نام شعر: هَـ ه (هه) ▨ شاعر:رضا براهنی ▨ با صدای: شاعر ▨ پالایش و تنظیم: شهروز __________ همیشه ما گورستان‌های نو می‌آفرینیم      اما دل مرا ببین که در گرو گورستان‌های کهنه‌ای ست که گورهاشان در خاک غربال می‌شوند زمان کشیده جهان را به توبره و ناگهان کسی از راه می‌رسد     هزاره‌ی دیگر و بر مزار، سنگی و سقفی و نام و نشانی     می‌افرازد و در برابر آن     دو دست بر سینه      به سنگ می‌نگرد     می‌گرید    شبیه من دفِ دلِ من از آن گورستان‌ها به رقص برخواهد خاست هَلَه‌م هَلَه‌م هَلَه لَم‌لَم هَلای هَلهَلَه هَلهَل و با زبان و چشم بومی من می‌گرید چراکه گریه اصالت دارد    در این زبان     در این دو چشم هَلَه‌م هَلَه‌م هَلَه لَم‌لَم هَلای هَلهَلَه هَلهَل و گئچدی، بوگئجه گئچدی، کیم ایدی، بولبولیدی و یا کی بیر گولیدی، گول، هَلای هَلهَله گَلگَل یاپیش قولومدان اگر کئف لی سن، گولوم، سن اگر؟ هَلَه‌م هَلَه‌م هَلَه لَم‌لَم، یاپیش الیمدن اگر! و ناگهان کسی از راه می‌رسد     شبیه من: قاوال چالان، اوخی ین، باخچالاردا، داغ اتگینده، باغین دیبینده سنین عکسی

    6 分鐘

簡介

اینجا شعرهای دکتر رضا براهنی را با صدای خودش خواهیم شنید. این پادکست بخشی از پادکست «شعر با صدای شاعر» است. جایی که در آن شعرهای معاصر با صدای شاعر منتشر می‌شود. برای دانلود شعرها به کانال تلگرام ما مراجعه کنید: t.me/schahrouzk