5 min

مردم کوچک آرزوهای بزرگ - مارتین لوتر کینگ جونیو‪ر‬ کودکانه‌های راوی گنبد کبود

    • Kids & Family

کتاب مارتین لوتر کینگ جونیور
(از سری مردم کوچک، آرزوهای بزرگ)

نوشته لیزبت کایزر


مارتین پسری مذهبی از شهر آتلانتا، در آمریکا، از خانواده‌ای پر از کشیش بود. پدرش کشیش بود، پدربزرگش کشیش بود و عمویش کشیش بود.... شاید روزی خودش هم یک کشیش بزرگ شود.

یک روز، دوستش او را به خانه دعوت کرد تا با هم بازی کنند. مارتین خیلی تعجب کرد وقتی از او خواستند تا خانه دوستش را ترک کند چون رنگ پوست او سیاه است. او فهمید چقدر اوضاع وحشتناکی است.

اسم این وضع وحشتناک "جداسازی" بود. یعنی مکان‌های عمومی - مثل اتوبوس و رستوران - برای افراد سیاه و سفید قسمت‌های جدا از هم داشتند. مارتین و دوستش را به دو مدرسه متفاوت فرستادند‌.

مارتین اعتقاد داشت اگر چیزی نادرست است آدم نباید ساکت بماند و آن را قبول کند. او به خودش قول داد که وقتی بزرگ شد با قدرت‌مندترین سلاح با بی‌عدالتی بجنگد: با کلمه‌ها.

مارتین در دانشگاه‌های جورجیا، پنسیلوانیا و ماساچوست درس خواند، و آن‌جا در مورد مهاتما گاندی مطالعه کرد - مردی که زندگی میلیون‌ها هندی را با روش‌های اعتراض آرام بهتر کرد.

وقتی درس مارتین تمام شد، او به آلاباما، ایالتی در جنوب کشور آمریکا، رفت و در کلیسایی در شهر مونتگومری کشیش شد. هر یک‌شنبه، از پشت منبر کلیسا، حاضران در مراسم را تشویق می‌کرد تا در مورد موضوع‌‌های مهم نظر دهند.

یک روز، زنی به اسم رزا دستگیر شد چون حاضر نشده بود صندلی خود در اتوبوس را به یک فرد سفیدپوست بدهد. مارتین از افراد محله خواست تا وقتی قانون عوض نشده است سوار اتوبوس نشوند.

شهروندان زیادی از داستان رزا و کلمات مارتین الهام گرفتند. ناگهان، اتوبوس‌ها تقریبا خالی بودند. اتوبوس‌ها برای مدت یک‌سال خالی ماندند تا وقتی که قانون جداسازی اتوبوس‌های مونتگومری بالاخره تمام شد.

این اولین پیروزی بزرگ جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا بود... اما آخرین نبود. مارتین مردم سراسر آمریکا را تشویق کرد تا برای حقوق خود به بپاخیزند و با اعتراض مسالمت‌آمیز همراهی کنند.

خیلی وقت‌ها به آن‌ها حمله شد و مارتین بیست‌ونه بار دستگیر شد. ولی او و همراهانش هیچ‌وقت با خشونت جواب ندادند.

مارتین می‌گفت خشونت هیچ وقت نمی‌تواند خشونت را بیرون کند، فقط عشق می‌تواند.

مارتین به برگزار کردن یک راهپیمایی اعتراضی در واشنگتن، پایتخت آمریکا، کمک کرد، جایی که سخنرانی مهمش با چند کلمه ساده اما قدرتمند شروع می‌شد: "رویایی دارم".

سال بعد، مارتین با دریافت جایزه صلح نوبل به جوان‌ترین برنده این جایزه تبدیل شد. کلمات پر از امید، صلح و عدالت او ملتی را به تغییر قوانین می‌خواند تا قوانین برای

کتاب مارتین لوتر کینگ جونیور
(از سری مردم کوچک، آرزوهای بزرگ)

نوشته لیزبت کایزر


مارتین پسری مذهبی از شهر آتلانتا، در آمریکا، از خانواده‌ای پر از کشیش بود. پدرش کشیش بود، پدربزرگش کشیش بود و عمویش کشیش بود.... شاید روزی خودش هم یک کشیش بزرگ شود.

یک روز، دوستش او را به خانه دعوت کرد تا با هم بازی کنند. مارتین خیلی تعجب کرد وقتی از او خواستند تا خانه دوستش را ترک کند چون رنگ پوست او سیاه است. او فهمید چقدر اوضاع وحشتناکی است.

اسم این وضع وحشتناک "جداسازی" بود. یعنی مکان‌های عمومی - مثل اتوبوس و رستوران - برای افراد سیاه و سفید قسمت‌های جدا از هم داشتند. مارتین و دوستش را به دو مدرسه متفاوت فرستادند‌.

مارتین اعتقاد داشت اگر چیزی نادرست است آدم نباید ساکت بماند و آن را قبول کند. او به خودش قول داد که وقتی بزرگ شد با قدرت‌مندترین سلاح با بی‌عدالتی بجنگد: با کلمه‌ها.

مارتین در دانشگاه‌های جورجیا، پنسیلوانیا و ماساچوست درس خواند، و آن‌جا در مورد مهاتما گاندی مطالعه کرد - مردی که زندگی میلیون‌ها هندی را با روش‌های اعتراض آرام بهتر کرد.

وقتی درس مارتین تمام شد، او به آلاباما، ایالتی در جنوب کشور آمریکا، رفت و در کلیسایی در شهر مونتگومری کشیش شد. هر یک‌شنبه، از پشت منبر کلیسا، حاضران در مراسم را تشویق می‌کرد تا در مورد موضوع‌‌های مهم نظر دهند.

یک روز، زنی به اسم رزا دستگیر شد چون حاضر نشده بود صندلی خود در اتوبوس را به یک فرد سفیدپوست بدهد. مارتین از افراد محله خواست تا وقتی قانون عوض نشده است سوار اتوبوس نشوند.

شهروندان زیادی از داستان رزا و کلمات مارتین الهام گرفتند. ناگهان، اتوبوس‌ها تقریبا خالی بودند. اتوبوس‌ها برای مدت یک‌سال خالی ماندند تا وقتی که قانون جداسازی اتوبوس‌های مونتگومری بالاخره تمام شد.

این اولین پیروزی بزرگ جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا بود... اما آخرین نبود. مارتین مردم سراسر آمریکا را تشویق کرد تا برای حقوق خود به بپاخیزند و با اعتراض مسالمت‌آمیز همراهی کنند.

خیلی وقت‌ها به آن‌ها حمله شد و مارتین بیست‌ونه بار دستگیر شد. ولی او و همراهانش هیچ‌وقت با خشونت جواب ندادند.

مارتین می‌گفت خشونت هیچ وقت نمی‌تواند خشونت را بیرون کند، فقط عشق می‌تواند.

مارتین به برگزار کردن یک راهپیمایی اعتراضی در واشنگتن، پایتخت آمریکا، کمک کرد، جایی که سخنرانی مهمش با چند کلمه ساده اما قدرتمند شروع می‌شد: "رویایی دارم".

سال بعد، مارتین با دریافت جایزه صلح نوبل به جوان‌ترین برنده این جایزه تبدیل شد. کلمات پر از امید، صلح و عدالت او ملتی را به تغییر قوانین می‌خواند تا قوانین برای

5 min

Top Podcasts In Kids & Family

Calm Parenting Podcast
Kirk Martin
Good Inside with Dr. Becky
Dr. Becky Kennedy
Greeking Out from National Geographic Kids
National Geographic Kids
Future of Education Podcast: Parental guide to cultivating your kids’ academics, life skill development, & emotional growth
MacKenzie Price
Circle Round
WBUR
Brains On! Science podcast for kids
American Public Media