چرا شیشۀ عمر جمهوری اسلامی در دست زنان ایرانی است؟

تاریخ تازه‌ها

کنسرت کاروانسرا که پرستو احمدی چهارشنبۀ گذشته ۲۱ آذر  ۱۴۰۳ برابر با ۱۱ دسامبر ۲۰۲۴ برگزار کرد، بی‌درنگ تبدیل به رویدادی سیاسی شد و بازتاب جهانی یافت. در آن روز خوانندۀ جوان ایرانی بدون حجاب و با پوشش اختیاری همراه با چهار نوازندۀ مرد در یکی از کاروانسراهای کشور ترانه‌هایی با اشعار شاعران نامدار ایران و نیز ترانه‌های محلی، میهنی و قدیمی خواند که به صورت زنده از کانال او در یوتیوب پخش شد.

نیروهای امنیتی در روز ۲۴ آذر پرستو احمدی و دو تن از نوازندگان مرد را بازداشت کردند، اما با دیدن بازتاب جهانی کنسرت و اقبال گستردۀ بینندگان و شنوندگان، بامداد ۲۵ آذر هر سه را آزاد کردند. کنسرت کاروانسرا یکی دیگر از اثرگذارترین توان‌آزمایی‌های دلیرانه و نوآورانۀ زنان جوان ایرانی در رویارویی با جمهوری اسلامی بود. حجاب اجباری که خمینی آن را از همان آغازِ‌ به قدرت رسیدنش تبدیل به یک عنصر سازندۀ هویت ایران اسلامی کرد، دهه‌هاست عرصۀ نبرد بی‌امان زنان با جمهوری اسلامی است.

رژیم‌ها با از دست دادن عناصر اصلی هویت‌شان یا ازهم می‌پاشند و یا با یک تاخت ناگهانی از داخل یا خارج سرنگون می‌شوند. بی‌جهت نیست که جمهوری اسلامی سنگر حجاب اجباری را رها نمی‌کند. وگرنه اسلامیت‌اش را از دست می‌دهد و به رژیمی بی‌هویت تبدیل می‌شود. حجاب اجباری، اصلی‌ترین عنصر سازندۀ هویت جمهوری اسلامی در سطح ملی است. چنان که علی خامنه‌ای، رهبر نظام، می‌گوید: «کشف حجاب هم حرام شرعی است و هم حرام سیاسی».

به گفتۀ ژیل کِپِل، اسلام‌شناس و کارشناس خاورمیانه، نظام جمهوری اسلامی ایران بر سه ستون استوار شده است. نخست خطاناپذیری رهبر آن، دوم مبارزه با صهیونیسم و دشمنی با اسرائیل و سوم حجاب زنان. امروز خطاناپذیری رهبر ۸۵ سالۀ نظام را حتی نزدیکان رهبر نیز مسخره می‌کنند. با نابودی حماس، زمین‌گیر شدن حزب‌الله و سقوط رژیم بشار اسد، ادعای مبارزه با صهیونیسم نیز شوخی زننده‌ای بیش نیست. در این عرصه، جمهوری اسلامی نه تنها موضع تهاجمی‌اش را از دست داده بلکه دچار وضع رقت‌انگیز دفاعی شده است.

می‌ماند حجاب اجباری. شکی نیست که رژیم با تمام نیرو می‌کوشد این عنصر هویتی‌اش را حفظ کند. زیرا گمان می‌کند زنان را می‌تواند به تسلیم وادارد. اما کافی است نگاهی به خیایان‌های شهرهای بزرگ ایران بیفکنیم تا ببینیم چگونه زنان ایرانی با دلیری و بی‌باکی با آن می‌جنگند. به گفتۀ ژیل کِپِل، اگر جمهوری اسلامی این عرصه را نیز ببازد، بعید می‌نماید بتواند به حیات خود ادامه دهد.

در این میان، شکی نیست که زنان نقش بسیار اساسی در دگرگونی یا حتی سقوط رژیم خواهند داشت. امروز نگاه ایرانیان و حتی جهانیان به حرکت‌های اعتراضی زنان ایرانی دوخته شده است. حرکت‌های اعتراضیِ فردی و جمعی آنان بی‌درنگ در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بازتاب پیدا می‌کند. همین چندی پیش حرکت اعتراضی آهو دریایی معروف به «دختر علوم و تحقیقات» نه تنها در میان ایرانیان بلکه در بیشتر کشورهای جهان مایۀ دلگرمی، تحسین و امیدواری به ویژه در میان زنان آن کشورها شد.

مقاومت جمعی زنان ایرانی در برابر حجاب اجباری و ناتوانی رژیم در واداشتن آنان به رعایت آن، همگان را به تحسین واداشته است. پس از به راه افتادن جنبش «زن، زندگی، آزدای» زنان و دختران جوانِ بی‌شماری با سربلندی و شجاعت بدون ‌حجاب در فضای عمومی ظاهر شدند و به این کار هم‌چنان ادامه می‌دهند. در میان زنان ایرانی چه در داخل و چه در خارج، کم نیستند زنانی که آوازۀ جهانی یافته باشند.

نرگس محمدی به پاس مبارزۀ بی‌امانش برضد ستمی که در جمهوری اسلامی بر زنان ایران می‌رود و دفاع جانانه‌اش از حقوق بشر و آزادی برای همه، دومین زن ایرانی پس از شیرین عبادی بود که جایزۀ نوبل صلح گرفت. او پس از سال‌ها مبارزه و تحمل زندان و شکنجه سرانجام به این نتیجه رسید که برای رسیدن به خواسته‌هایش راهی جز برچیده شدن نظام جمهوری اسلامی از ایران نمانده است.

او در سالروز جنبش زن، زندگی، آزادی در پاسخ به یکی از رسانه‌های خارج از کشور نوشت: حکومت جمهوری اسلامی، حکومتی دینی و استبدادی است که به دلیل فساد سیستماتیک، اختلاس‌های نجومی، تورم، ناکارآمدی و سوءمدیریت، در کنار عنصر سرکوبِ خشونت‌بار مداوم توسط دستگاه سرکوب، و از کارافتادگی دستگاه ایدئولوژیک، در وضعیت تعادلِ ناپایداری قرار گرفته که ورود هر عنصری به عنوان کاتالیزور و سرعت‌بخش، این تعادل ناپایدار را بر هم خواهد زد. حکومت مشروعیت خود را از دست داده و جنبش «زن، زندگی، آزادی» میخِ گذار از نظام استبدادی دینی را در جامعه ایران کوبیده و محکم کرده است.

نسرین ستوده نامی است که تاریخ پایداری ایرانیان در برابر زور و ستم هرگز فراموش نخواهد کرد. این وکیل دادگستری و مبارزِ خستگی‌ناپذیر حقوق بشر بارها بازداشت شده و در بخشِ زنان زندان اوین زندانی شده است. دستگاه قضایی کشور درمحاکمه‌ای غیابی او را در مجموع به ۳۸ سال زندان و ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم کرده است.

در زمان قتل‌های زنجیره‌ای که در فاصلۀ میان ۱۹۸۸ و ۱۹۹۸ روی داد، بسیاری از همکاران و دوستان نسرین ستوده را برای بازجویی احضار کردند و او وظیفۀ خود دانست آنان را از حقوق قانونی‌شان آگاه کند و برای این منظور جزوه‌هایی با عنوانِ «جرم‌های سیاسی» تهیه کرد و آن‌ها را در جلسه‌ها و گردهم‌آیی‌های گوناگون پخش کرد. نخستین پروندۀ حقوقی او پس از آغاز فعالیت‌های حقوقی‌اش مربوط به حقوق زنان بود. همکاریِ نزدیک او با شیرین عبادی حساسیتِ بیش از پیش او را نسبت به حقوق زنان برانگیخت و سبب‌ساز آشناییِ او با فعالانِ حقوق زنان شد چنان که پرونده‌های حقوقی گوناگونی را در این زمینه به او واگذار کردند.

تاکنون در جنگ نابرابری که از فردای انقلاب میان زنان ایرانی و جمهوری اسلامی آغاز شد و هم‌چنان ادامه دارد، کم نبوده‌اند زنانی که جان خود را از دست داده باشند. فهرست جان باختگان زن ایرانی به ویژه زنان جوان و حتی نوجوان در این جنگ بی‌گسست فهرست بلندبالایی است.

بی‌جهت نیست که فریدون مشیری، شاعر پرآوازۀ ایران، می‌گوید:

گرچه اینک نام این نازک دلان/ لاله و نسرین و ناز و سوسن است

باش تا گُرد آفریدی بر جهد/ تا ببینی، زن نه آتش، آهن است

دست در شمشیر آرد ناگزیر/ آنکه دستش خون چکان از سوسن است

من ز مردان نا امیدم بی گمان/ کاوۀ آیندۀ ایران زن است

若要收聽兒少不宜的單集,請登入帳號。

隨時掌握此節目最新消息

登入或註冊後,即可追蹤節目、儲存單集和掌握最新資訊。

選取國家或地區

非洲、中東和印度

亞太地區

歐洲

拉丁美洲與加勒比海地區

美國與加拿大