Eksire Marefat | پادکست اکسیر معرفت PersianBMS
-
- Religion & Spirituality
-
در بُن هر كنشِ تاثيرگذارِ اجتماعى يك آگاهى و بينش عميق نشسته است. در اين برنامه تلاشى خواهيم داشت براى جستجوى چشم اندازهايى در كتاب ايقان در راه دستيابى به بينش عميقترى نسبت به راههاى امكان برقرارى ديالوگى معنادار ميان فرهنگهاى مختلف. و هم در سطح فردى كوششى خواهد بود براى پديد آوردن سازشى ميان زندگانى در دوران مدرن با باور به نقش موثر دين در پيش بردن تاريخ بشرى.
-
قسمت ۱۴۳ - نقشى نو: قرعه فال
ميتوان پذيرفت كه از ميان دو جهان ممكن، آن جهانى بهتر ميبود كه در آن اختيار وجود داشته باشد و هم به تامل و تعمق، اين را درميیابيم كه هرگونه حركتى به سوى غايت و هدف، لازمهاش همين اختيار و معرفت ميبود. در آنصورت، بر اساس توضيحات اين چندين گفتار گذشته، ناگزير هستيم شاهد همين جهانى باشيم كه طبقه حيوانات در آن وجود دارند و بنا به ضرورت وجود، رنج بردن هم بخشي از پديد آمدن آنها ميبود. در اين گفتار صحبت را آغاز خواهيم كرد پيرامون مفهوم «فدا شدن» و اين كه دليل وجودى حيوانات را بايست در وجود انسان جستجو نمود
-
قسمت ۱۴۲ - نقشى نو: هزينه معرفت
در متون اديان از سويى انسان را به عنوان اشرف مخلوقات توصيف نمودهاند و هم از سويى به لحنى سخن گفتهاند كه گويى همه موجودات از جمله حيوانات براى انسان خلق شدهاند. برداشت ناصحيح از مفهوم اينگونه بيانات انتقادات فراوانى را متوجه خود ساخته. ضمن آغاز گفتگو پيرامون مساله دشوار رنج حيوانات، در خصوص مفهوم حقيقى اين گونه عبارتها در متون كتب آسمانى نيز صحبتى خواهيم داشت.
-
قسمت ۱۴۱- پرندگان سخنگو
در متون اديان آسمانى بيان میشود كه برگى از درختى نمیافتد مگر به اراده الهى. و يا «هر چه كند او كند.» و عبارات ديگرى كه به وضوح نشان میدهد از بزرگترين تا كوچكترين رويدادها، همه چيز را در مسير اراده كلى الهى میبيند. اگر اين چنين باشد كه اراده الهى پس پشت همه پديدهها نهفته باشد، معنايش آن است كه هرگز نمیتوان براى توضيح هيچ پديده خاصى چه طبيعى و چه در جهان بشرى بر اين تاكيد كرد كه «اين اراده الهى بوده.» غفلت از اين نكته آفتهايى را در مديريت ايران امروز پديد آورده است.
-
قسمت ۱۴۰ - نقشى نو: چشمى بديع
اصولا تفاوت اساسى ميان نگاه فرد خداباور و فرد خداناباور آن است كه فرد خداباور پسِ پشت جهان هستى، به جهتى، غايتى و معنا و ارادهاى قائل است و جهان طبيعت و نيز تاريخ بشر را داراى مسير و جهت و غايتى میبيند. مفهوم معجزه، در واقع تاكيد بر تفاوت ميان اين دو نگاه است. آن فرد دينباورى كه نام يک پديده را «معجزه» گذاشته باشد، باز هم اين را میپذيرد كه علتهاى طبيعىاى بايد باشد كه توضيحگر آن پديده بشود، اما در عين حال به «اراده الهيه» باورمند است كه آن علتهاى طبيعى را كنار يكديگر نهاده است. در توصيف آن ظاهر اختلاف نظرى نيست، اما يكى قائل به ارادهاى در بطن آن ظاهر است، و آن ديگرى نيست.
-
قسمت ۱۳۹- نقشى نو: دلهره و ترديد
پيشتر هم گفتيم آن دلهره و ترديد و آن ترس و لرزى كه در دل سامخان پديد آمده بود همگى حالاتىاند كه هر شهروند شريف ايرانى در همين جامعه امروز میبايست در دل خود مشابه آن را تجربه كند. سامخان میتوانست باز دوباره حضرت باب و انيس را هدف تير سربازان خود كند و مسئوليت آن را بر دوش صاحبمنصبانى بيندازد كه در ردههاى بالاتر قدرت، به او فرمان داده بودند. همين است حال همه آنهايى كه حقوق بخشى از جامعه ايران را پايمال نمودند تنها به اين بهانه كه فرمان از مقامات بالاترى گرفته بودند و نيز ظلمهاى ما شهروندان به سايرين، زير فشار عُرف.
-
قسمت ۱۳۸ - نقشى نو: مامور و معذور
نمیتوان به خواندن تاريخ بسنده كرد. تاريخ را بايد زيست، بايد با شخصيتهاى تاريخ همگام شد، خود را بر جاى آنها گذاشت و لمس كرد كه در همان شرايط و احوال اگر ما بوديم چه میكرديم. تجربه سامخان ارمنى و حالات دل او پيش از همان مرتبه اول تيراندازى به حضرت باب و نيز پس از آن، میتواند همه ما شهروندان ايران امروز را هشيار كند نسبت به دهها موقعيتى كه درست قدم بر جاى پاى سامخان گذاشتهايم و از آن غافل بودهايم.