Ganje Hozour audio Program #956 Ganj e Hozour Programs
-
- Technology
برنامه شماره ۹۵۶ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی۱۴۰۲ تاریخ اجرا: ۴ آوریل ۲۰۲۳ - ۱۶ فروردینبرای دستیابی به فایل پادکست برنامه ۹۵۶ بر روی این لینک کلیک کنید.برای دانلود فایل صوتی برنامه ۹۵۶ با فرمت mp3 بر روی این لینک کلیک کنید.PDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF متن نوشته شده پیغامهای تلفنی برنامه با فرمتتمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه ریز مناسب پرینت تمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه درشت خوانش تمام ابیات این برنامه - فایل صوتیخوانش تمام ابیات این برنامه - فایل تصویریفلوچارت مطرح شده در برنامه ۹۵۶ (نسخهی مناسب پرینت رنگی)فلوچارت مطرح شده در برنامه ۹۵۶ (نسخهی مناسب پرینت سیاه و سفید)برای دستیابی به اطلاعات مربوط به جبران مالی بر روی این لینک کلیک کنید.مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۵۶۷نباشد عیب پرسیدن، تو را خانه کجا باشدنشانی دِه اگر یابیم و آن اقبالِ ما باشدتو خورشیدِ جهان باشی، ز چشمِ ما نهان باشیتو خود این را روا داری؟ و آنگه این روا باشد؟نگفتی من وفا دارم؟ وفا را من خریدارم؟ببین در رنگِ رخسارم، بیندیش این وفا باشد؟بیا ای یارِ لعلینلب، دلم گم گشت در قالبدلم داغِ شما دارد، یقین پیشِ شما باشددرین آتش کبابم من، خراب اندر خرابم منچه باشد ای سرِ خوبان تنی کز سر جدا باشد؟دلِ من در فراقِ جان چو ماری سرزده پیچانبه گِردِ نقشِ تو گردان مثالِ آسیا باشدبگفتم ای دلِ مسکین بیا بر جایِ خود بنشینحذر کن ز آتشِ پُرکین، دلِ من گفت: تا باشد(۱)فروبستهست تدبیرم، بیا ای یارْ شبگیرمبپرس از شاهِ کشمیرم کسی را کآشنا باشدخود او پیدا و پنهان است، جهان نقش است و او جان استبیندیش این چه سلطان است، مگر نورِ خدا باشدخروش و جوشِ هر مستی ز جوشِ خُمِّ می باشدسبکساریِّ هر آهن ز تو آهنربا باشدخریدی خانهٔ دل را، دل آنِ توست، میدانیهر آنچه هست در خانه از آنِ کدخدا باشدقماشی کآنِ تو نَبوَد برون انداز از خانهدرونِ مسجدِ اَقصیٰ(۲) سگِ مُرده چرا باشد؟مسلّم گشت دلداری تو را، ای تو دلِ عالَممسلّم گشت جانبخشی تو را، وآن دم تو را باشدکه دریا را شکافیدن بُوَد چالاکیِ موسیٰقبایِ مه شکافیدن ز نورِ مصطفیٰ باشدبرآرد عشق یک فتنه که مردم راهِ کُه گیردبه شهر اندر کسی مانَد که جویایِ فنا باشدزند آتش در این بیشه که بگریزند نخجیران(۳)ز آتش هر که نگریزد چو ابراهیمِ ما باشدخمش، کوته کن ای خاطر که علمِ اوّل و آخربیان کرده بُوَد عاشق چو پیشِ شاه لا باشد(۱) تا باشد: ببینیم چه میشود(۲) مسجدِ اَقصیٰ: مسجد بزرگ و معروف در بیتالـمقدس(۳) نخجیر: شکار، صید، بز کوهی----------مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۵۶۷نباشد عیب پ
برنامه شماره ۹۵۶ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی۱۴۰۲ تاریخ اجرا: ۴ آوریل ۲۰۲۳ - ۱۶ فروردینبرای دستیابی به فایل پادکست برنامه ۹۵۶ بر روی این لینک کلیک کنید.برای دانلود فایل صوتی برنامه ۹۵۶ با فرمت mp3 بر روی این لینک کلیک کنید.PDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF متن نوشته شده پیغامهای تلفنی برنامه با فرمتتمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه ریز مناسب پرینت تمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه درشت خوانش تمام ابیات این برنامه - فایل صوتیخوانش تمام ابیات این برنامه - فایل تصویریفلوچارت مطرح شده در برنامه ۹۵۶ (نسخهی مناسب پرینت رنگی)فلوچارت مطرح شده در برنامه ۹۵۶ (نسخهی مناسب پرینت سیاه و سفید)برای دستیابی به اطلاعات مربوط به جبران مالی بر روی این لینک کلیک کنید.مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۵۶۷نباشد عیب پرسیدن، تو را خانه کجا باشدنشانی دِه اگر یابیم و آن اقبالِ ما باشدتو خورشیدِ جهان باشی، ز چشمِ ما نهان باشیتو خود این را روا داری؟ و آنگه این روا باشد؟نگفتی من وفا دارم؟ وفا را من خریدارم؟ببین در رنگِ رخسارم، بیندیش این وفا باشد؟بیا ای یارِ لعلینلب، دلم گم گشت در قالبدلم داغِ شما دارد، یقین پیشِ شما باشددرین آتش کبابم من، خراب اندر خرابم منچه باشد ای سرِ خوبان تنی کز سر جدا باشد؟دلِ من در فراقِ جان چو ماری سرزده پیچانبه گِردِ نقشِ تو گردان مثالِ آسیا باشدبگفتم ای دلِ مسکین بیا بر جایِ خود بنشینحذر کن ز آتشِ پُرکین، دلِ من گفت: تا باشد(۱)فروبستهست تدبیرم، بیا ای یارْ شبگیرمبپرس از شاهِ کشمیرم کسی را کآشنا باشدخود او پیدا و پنهان است، جهان نقش است و او جان استبیندیش این چه سلطان است، مگر نورِ خدا باشدخروش و جوشِ هر مستی ز جوشِ خُمِّ می باشدسبکساریِّ هر آهن ز تو آهنربا باشدخریدی خانهٔ دل را، دل آنِ توست، میدانیهر آنچه هست در خانه از آنِ کدخدا باشدقماشی کآنِ تو نَبوَد برون انداز از خانهدرونِ مسجدِ اَقصیٰ(۲) سگِ مُرده چرا باشد؟مسلّم گشت دلداری تو را، ای تو دلِ عالَممسلّم گشت جانبخشی تو را، وآن دم تو را باشدکه دریا را شکافیدن بُوَد چالاکیِ موسیٰقبایِ مه شکافیدن ز نورِ مصطفیٰ باشدبرآرد عشق یک فتنه که مردم راهِ کُه گیردبه شهر اندر کسی مانَد که جویایِ فنا باشدزند آتش در این بیشه که بگریزند نخجیران(۳)ز آتش هر که نگریزد چو ابراهیمِ ما باشدخمش، کوته کن ای خاطر که علمِ اوّل و آخربیان کرده بُوَد عاشق چو پیشِ شاه لا باشد(۱) تا باشد: ببینیم چه میشود(۲) مسجدِ اَقصیٰ: مسجد بزرگ و معروف در بیتالـمقدس(۳) نخجیر: شکار، صید، بز کوهی----------مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۵۶۷نباشد عیب پ