Ganje Hozour audio Program #974 Ganj e Hozour Programs
-
- Technology
برنامه شماره ۹۷۴ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیتاریخ اجرا: ۱۵ اوت ۲۰۲۳ - ۲۵ مرداد ۱۴۰۲برای دستیابی به فایل پادکست برنامه ۹۷۴ بر روی این لینک کلیک کنید.برای دانلود فایل صوتی برنامه ۹۷۴ با فرمت mp3 بر روی این لینک کلیک کنید.PDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF متن نوشته شده پیغامهای تلفنی برنامه با فرمتتمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه ریز مناسب پرینت تمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه درشت خوانش تمام ابیات این برنامه - فایل صوتیخوانش تمام ابیات این برنامه - فایل تصویریفلوچارت مطرح شده در برنامه ۹۷۴ (نسخهی مناسب پرینت رنگی)فلوچارت مطرح شده در برنامه ۹۷۴ (نسخهی مناسب پرینت سیاه و سفید)برای دستیابی به اطلاعات مربوط به جبران مالی بر روی این لینک کلیک کنید.مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۶۱۱Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) #1611, Divan e Shamsمکن ای دوست، غریبم، سرِ سودایِ تو دارممن و بالایِ مناره(۱)، که تمنّایِ(۲) تو دارمز تو سرمست و خمارم، خبر از خویش ندارمسرِ خود نیز نخارم که تقاضایِ تو دارمدلِ من روشن و مُقبِل(۳) ز چه شد؟ با تو بگویمکه درین آینهٔ دل رخِ زیبایِ تو دارممکن ای دوست ملامت، بنگر روزِ قیامتهمه موجم، همه جوشم، دُرِ دریایِ تو دارممشنو قولِ طبیبان، که شِکَر زاید صفرابه شِکَر دارویِ من کن، چه که صفرایِ تو دارمهله ای گنبدِ گردون، بشنو قصّهام اکنونکه چو تو همرهِ ماهم، بر و پهنایِ تو دارمبرِ دربانِ تو آیم، ندهد راه و براندخبرش نیست که پنهان چه تماشایِ تو دارمز درم راه نباشد، ز سرِ بام و دریچهسَتَرَ اللهُ عَلَیْنٰا(۴) چه علالایِ(۵) تو دارمهله دربانِ عوانخو(۶)، مدهم راه و سَقَط(۷) گوچو دفم میزن بر رو، دف و سُرنایِ تو دارمچو دف از سیلیِ مطرب هنرم بیش نمایدبزن و تجربه میکن، همه هیهایِ تو دارمهله، زین پس نخروشم، نکنم فتنه، نجوشمبه دلم حکم که دارد؟ دلِ گویایِ تو دارم(۱) مناره: جای نور و روشنایی، گلدستهٔ مسجد(۲) تمنّا: خواهش، تقاضا، آرزو(۳) مُقبِل: صاحباقبال، نیکبخت(۴) سَتَرَ اللهُ عَلَیْنٰا: خداوند بر ما پوشانید.(۵) علالا: بانگ و فریاد، هیاهو، سر و صدا(۶) عوانخو: بدخو، ستمگر(۷) سَقَط: دشنام------------مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۶۱۱Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) #1611, Divan e Shamsمکن ای دوست، غریبم، سرِ سودایِ تو دارممن و بالایِ مناره، که تمنّایِ تو دارمز تو سرمست و خمارم، خبر از خویش ندارمسرِ خود نیز نخارم که تقاضایِ تو دارمدلِ من روشن و مُقبِل ز چه شد؟ با تو بگویمکه درین آینهٔ دل رخِ زیبایِ تو دارممولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۵۷۲Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) #2572, Divan e Shamsجانا به غریبستان چندین به چه می
برنامه شماره ۹۷۴ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیتاریخ اجرا: ۱۵ اوت ۲۰۲۳ - ۲۵ مرداد ۱۴۰۲برای دستیابی به فایل پادکست برنامه ۹۷۴ بر روی این لینک کلیک کنید.برای دانلود فایل صوتی برنامه ۹۷۴ با فرمت mp3 بر روی این لینک کلیک کنید.PDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF متن نوشته شده پیغامهای تلفنی برنامه با فرمتتمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه ریز مناسب پرینت تمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه درشت خوانش تمام ابیات این برنامه - فایل صوتیخوانش تمام ابیات این برنامه - فایل تصویریفلوچارت مطرح شده در برنامه ۹۷۴ (نسخهی مناسب پرینت رنگی)فلوچارت مطرح شده در برنامه ۹۷۴ (نسخهی مناسب پرینت سیاه و سفید)برای دستیابی به اطلاعات مربوط به جبران مالی بر روی این لینک کلیک کنید.مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۶۱۱Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) #1611, Divan e Shamsمکن ای دوست، غریبم، سرِ سودایِ تو دارممن و بالایِ مناره(۱)، که تمنّایِ(۲) تو دارمز تو سرمست و خمارم، خبر از خویش ندارمسرِ خود نیز نخارم که تقاضایِ تو دارمدلِ من روشن و مُقبِل(۳) ز چه شد؟ با تو بگویمکه درین آینهٔ دل رخِ زیبایِ تو دارممکن ای دوست ملامت، بنگر روزِ قیامتهمه موجم، همه جوشم، دُرِ دریایِ تو دارممشنو قولِ طبیبان، که شِکَر زاید صفرابه شِکَر دارویِ من کن، چه که صفرایِ تو دارمهله ای گنبدِ گردون، بشنو قصّهام اکنونکه چو تو همرهِ ماهم، بر و پهنایِ تو دارمبرِ دربانِ تو آیم، ندهد راه و براندخبرش نیست که پنهان چه تماشایِ تو دارمز درم راه نباشد، ز سرِ بام و دریچهسَتَرَ اللهُ عَلَیْنٰا(۴) چه علالایِ(۵) تو دارمهله دربانِ عوانخو(۶)، مدهم راه و سَقَط(۷) گوچو دفم میزن بر رو، دف و سُرنایِ تو دارمچو دف از سیلیِ مطرب هنرم بیش نمایدبزن و تجربه میکن، همه هیهایِ تو دارمهله، زین پس نخروشم، نکنم فتنه، نجوشمبه دلم حکم که دارد؟ دلِ گویایِ تو دارم(۱) مناره: جای نور و روشنایی، گلدستهٔ مسجد(۲) تمنّا: خواهش، تقاضا، آرزو(۳) مُقبِل: صاحباقبال، نیکبخت(۴) سَتَرَ اللهُ عَلَیْنٰا: خداوند بر ما پوشانید.(۵) علالا: بانگ و فریاد، هیاهو، سر و صدا(۶) عوانخو: بدخو، ستمگر(۷) سَقَط: دشنام------------مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۶۱۱Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) #1611, Divan e Shamsمکن ای دوست، غریبم، سرِ سودایِ تو دارممن و بالایِ مناره، که تمنّایِ تو دارمز تو سرمست و خمارم، خبر از خویش ندارمسرِ خود نیز نخارم که تقاضایِ تو دارمدلِ من روشن و مُقبِل ز چه شد؟ با تو بگویمکه درین آینهٔ دل رخِ زیبایِ تو دارممولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۵۷۲Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) #2572, Divan e Shamsجانا به غریبستان چندین به چه می