102 Folgen

بهترین شعرهای معاصر ایران را با دکلمه خود ِ شاعر بشنوید
ــــــــــــــ♬ــــــــــــــ
برای شنیدن شعرها به تفکیک شاعر، در ساندکلاد ما، بخش پلی‌لیست‌‌ها را ببنید
برای دانلود شعرها، در تلگرام ما عضو شوید

شعر | با صدای شاع‪ر‬ Schahrouz

    • Geschichte

بهترین شعرهای معاصر ایران را با دکلمه خود ِ شاعر بشنوید
ــــــــــــــ♬ــــــــــــــ
برای شنیدن شعرها به تفکیک شاعر، در ساندکلاد ما، بخش پلی‌لیست‌‌ها را ببنید
برای دانلود شعرها، در تلگرام ما عضو شوید

    پروین اعتصامی | امروز و فردا

    پروین اعتصامی | امروز و فردا

    ▨ نام شعر: امروز و فردا (قطعه‌ی شماره‌ی ۱۶)▨ شاعر: پروین اعتصامی▨ با صدای: آناهیتا فقیه▨ پالایش و تنظیم: شهروزــــــــــــــــــــــــبلبل آهسته به گل گفت شبیکه مرا از تو تمنایی هستمن به پیوند تو یک‌رای شدمگر تو را نیز چنین رایی هستگفت فردا به گلستان باز آیتا ببینی چه تماشایی هستگر که منظور تو زیبایی ماستهر طرف چهره‌ی زیبایی هستپا به هرجا که نهی برگ گلی استهمه جا شاهد رعنایی هستباغبانان همگی بیدارندچمن و جوی مصفایی هستقدح از لاله بگیرد نرگسهمه‌جا ساغر و صهبایی هستنه ز مرغان چمن گمشده‌ای‌ستنه ز زاغ و زغن آوایی هستنه ز گل‌چین حوادث خبری استنه به گلشن اثر پایی هستهیچ‌کس را سر بدخویی نیستهمه را میل مدارایی هستگفت رازی که نهان است ببیناگرت دیده‌ی بینایی هستهم از امروز سخن باید گفتکه خبر داشت که فردایی هست▨ رخشنده اعتصامیمشهور به پروین اعتصامی

    • 3 Min.
    نادر نادرپور | کتاب پریشان

    نادر نادرپور | کتاب پریشان

    ▨ نام شعر: کتاب پریشان (اشک پدر)▨ شاعر: نادر نادرپور▨ با صدای: نادر نادرپور▨ پالایش و تنظیم: شهروزـــــــــــــــــــــــــــــــاین شعر را شاعر برای دخترش، پوپک نادرپور نوشته استـــــــــــــــــــــــــــــــامید زیستنم، دیدن دوباره‌ی توستقراربخش دلم، تاب گاهواره‌ی توستتو ای شکوفه‌ی ایام آرزومندیبمان که دیده‌ی من روشن از نظاره‌ی توستنگاه پاک توام صبح آفتابی بودکنون چراغ شبم چشم پرستاره‌ی توستبه یک اشاره مرا رخصت پریدن بخشکه مرغ وحشی دل رامِ یک اشاره‌ی توستبه پاره‌کردن اوراق هر کتاب مکوشدلم کتاب پریشان پاره‌پاره‌ی توستشبی نماند که بی‌گریه‌ام به سر نرسیدزلال اشک پدر، برق گوشواره‌ی توستدلم چو موج، به سر می‌دود ز بیم زوالکرانه‌ای که پناهش دهد، کناره‌ی توستخجسته پوپک من، -ای یگانه کودک من-!امید زیستنم، دیدن دوباره‌ی توست▨ نادر نادرپوراز کتاب: گیاه و سنگ، نه آتشبه تاریخ دهم اردی‌بهشت ۱۳۴۱ـــــــــــــــــــــــــــــــپی نوشت یک: این شعر توسط استاد محمدرضا شجریان اجرا شده استپی نوشت دو: ازوبسایت مستطاب پرند (راوی حکایت باقی) برای به اشتراک‌گذاری این شعر و جزییات آن، سپاسگزاریم

    • 2 Min.
    نیما یوشیج | داروگ

    نیما یوشیج | داروگ

    ▨ نام شعر: داروگ▨ شاعر: نیما یوشیج▨ با صدای: احمد شاملو▨ موسیقی: قطعه‌ی کجایی از کیهان کلهر و علی بهرامی فرد، از آلبومِ تنها نخواهم ماند▨ پالایش و تنظیم: شهروزـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــخشک آمد کشتگاه مندر جوار کشت همسایه.گرچه می‌گویند: «می‌گریند روی ساحل نزدیکسوگواران در میان سوگواران.»قاصد روزان ابری، داروگ! کی می‌رسد باران؟بر بساطی که بساطی نیستدر درون کومه‌ی تاریک من که ذره‌ای با آن نشاطی نیستو جدار دنده‌های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می‌ترکد-چون دل یاران که در هجران یاران-قاصد روزان ابری، داروگ! کی می‌رسد باران؟▨نیما یوشیجـــــــــــــــــــــــــنشانه‌گذاری در شعر نیما یوشیج همیشه مجادله‌برانگیز بوده است. نشانه‌گذاری و متن شعر که در بالا آمده، بر اساس کتاب ِ مجموعه اشعار نیما یوشیج، انتشارات زرین، چاپ اول انجام گرفته است.

    • 2 Min.
    احمدرضا احمدی | اتوبوس در برف

    احمدرضا احمدی | اتوبوس در برف

    ▨ نام شعر: اتوبوس در برف▨ شاعر: احمدرضا احمدی▨ با صدای: احمدرضا احمدی▨ پالایش و تنظیم: شهروزــــــــــــــــــــــــگوش کن؛اتوبوس در برف مانده‌استدستان من از پنجره‌های اتوبوس بیرون مانده‌استنه امید من مبهم استنه ناامیدی من مبهممی‌خواستم در اتوبوسکه در برف مانده بودعاشقان را صدا کنمبگویم چه کسی عشقِ من راکه گم کردمصاحب خواهد شد؟ آن لحظه‌ای که اتوبوس در برف ماندمن از کودکی به جوانیاز جوانی به پیریرسیده‌بودماتوبوس در برف مانده‌استنه کمکی‌ستنه نجاتی‌ستاتوبوس در برف مانده‌است▨ احمدرضا احمدیاز مجموعه شعرِ جای پای عاشقان در برف مانده استنشر چلچه، چاپ ۱۳۹۶

    • 2 Min.
    حسین منزوی | ای یاد دوردست که دل می‌بری هنوز

    حسین منزوی | ای یاد دوردست که دل می‌بری هنوز

    ▨ شعر: ای یاد دوردست که دل می‌بری هنوز▨ شاعر: حسین منزوی▨ با صدای: حسین منزوی♪ پالایش و تنظیم: شهروز────────♪────────این غزل توسط شاعر، به برادرش بهروز منزوی تقدیم شده است────────♪────────ای یاد ِ دوردست که دل می‌بری هنوزچون آتش ِنهفته به خاکستری هنوزهر چند خط کشیده بر آیینه‌ات زماندر چشمم از تمامی خوبان، سَری هنوزای چلچراغ ِ کهنه که زان سوی سال‌هااز هر چراغ ِ تازه، فروزان‌تری هنوزبالین و بسترم، همه از گل بیاکنیشب بر حریم ِ خوابم اگر بگذری هنوزای نازنین درخت ِ نخستین گناه ِ مناز میوه‌های وسوسه بارآوری هنوزآن سیب‌های راه به پرهیز بسته رادر سایه‌سار ِ زلف، تو می‌پروری هنوزوان سفره‌ی شبانه‌ی نان و شراب رابر میزهای خواب، تو می‌گستری هنوزسودای دلنشین ِ نخستین و آخرینعمرم گذشت و توام در سری هنوزبا جرعه‌ای ز بوی تو از خویش می‌رومآه ای شراب ِ کهنه که در ساغری هنوز

    • 3 Min.
    رضا براهنی | پاییز در تهران

    رضا براهنی | پاییز در تهران

    ▨ نام شعر: پاییز در تهران▨ شاعر: رضا براهنی▨ با صدای: رضا براهنی♪ پالایش و تنظیم: شهروز─────♪ ─────در ابتدا  یک پچپچ عجیب    در باد و برگ‌های به ظاهر جوان و سبز     آغاز شدآنگاه عطسه‌های مریض آمد از کودکان شاد خیابان‌ها     که چند روز بعد به بستر خفتندوصف نگاه مردمی ازین دست        تنها    در ذهن‌های عاشق موسیقی می‌گنجدوقتی که باد وزید اشک‌های عمیقی را در چشم‌های کمسوی مردان پیر بازنشسته در پارک‌ها چرخاندانگار ماتمی ابدی بر گونه‌هایشان باریده بودزنها شتاب کردند  صف بی‌قرار شد  می‌لرزیدنددر باد   برگ‌های به ظاهر جوان و سبز تماشان می‌کردند  بی چشم و خیسو جسته‌جسته و، با یک زبان الکن ِ بی‌قاعده تسلیشان می‌دادنددر کوچه‌های خلوت      معشوقه‌های جوان       شانه در تهی ِ سینه‌های عاشق‌هاشان بردند:– ناگاه سرد شد!   من سردم است!   تو سردت نیست؟  من سردم است    تو سردت؟ … –– نه!   داغم هنوز!      داغم!     از بوسه ، بوسه‌های تو داغم     هنوز     هنوز … –آنگاه یک کلاغ وقیح از افق نمایان شد      چاقو کشید سوی پرستوهابا چکش مقعّر ِ منقارش     کوبید راه‌های هوا را به همفریاد زد: فصل فضای سوخته می‌آید        شاه شما منم! (1)تاراج شاخه‌ها به شبانگاه آغاز شدانگار، پایان نداشتمی‌ریخت در تلالوی باران و باد    زیر چراغ برقصدها هزار کفّه‌ی رنگین و خرد و خیس ترازو        از آسمان به روی زمین نازل شدمردان ِ سر برهننه که چتری نداشتند، روزنامه به سر می رفتندشب، جویبارهای خیابان‌ها را      از یک شمال ِ روشن     سوی جنوب‌های جهان می‌راندو صبح بعد    کوچه‌های جهان پـُر بودو بوی تازه‌ی تریاک فصل می‌آمد       از تکیه‌های برگقیلوله‌ای غریب، جهان را ربود و برددر ساعتی ملول       پیکان چوبدستی ِ مرد تکیده‌ی پاییزی      در جویبار مرگ فرو می‌رفتو روز بعد    در «درکه»وقتی زن جوانی    خورشید را که تازه بر آن جشن مرگ رنگ تابیده بود، نشانم داد،   من می‌گریستمعادت به مرگ این همه عالم نداشتمخورشید از هزار ضلع و زاویه می‌آمدو کشتی عظیمی از برگ‌ها را     از صخره‌های ساحل البرز      در آب‌های دریای دیدگانم می‌انداختدریای دیدگانم    با رنگ برگ‌ها    خون می‌گریست] ای فصل، فصل خیره سری در سرای خواب! ای خواب، خواب خیره سری در فصول آب!ای برگ‌های زرد فروریخته        برشانه‌های من        وقتی که نیستم![من می‌گریستم– بی آنکه سر درآورم از این همه انبوهی ِ تباهی و اغراق حجم‌ها –طاووس‌های عاشق ِ من    سر بُریده     در امواج ِ آب، رها      می‌رفتندو

    • 7 Min.

Top‑Podcasts in Geschichte

Geschichten aus der Geschichte
Richard Hemmer und Daniel Meßner
Was bisher geschah - Geschichtspodcast
Wondery
Alles Verschwörung? - WELT History
WELT
Verbrechen der Vergangenheit
RTL+ / GEO EPOCHE / Audio Alliance
Terra X History - Der Podcast
ZDF - Terra X
ZEIT Geschichte. Wie war das noch mal?
ZEIT ONLINE

Das gefällt dir vielleicht auch

کتاب باز -  صفحه رسمی
ketabbaz
کتاب صوتی  - Ketab soti
Ketab soti
رادیو راه با مجتبی شکوری
رادیو راه
پادکست رخ
Rokh Podcast
جافکری | Jafekri
Amirali Gh
طنزپردازی | tanzpardazi
tanzpardazi | طنزپردازی